درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

مسحور ...

رقص تو تمام شد

خواستی بیرون بزنی

می دانستی  همه دلها را فتح کرده ای

چشمها را هم

من چه ها کشیده بودم بماند

کفشهایت را که خواستی عوض کنی دستهایم آرام نگرفت

چنگ من و گیسوان آویزان تو، به بوسه

و

چشمان از حدقه درآمده همگان حیران دستهای من

دستهای من؟

معجزه شده و مسحور ..


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد