درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

سوز ...

هه رده ن  اولور  اوزومه  دی یه م 

کیمه یازمیشام ؟  

یازیلاری 

سوزله ری ! 

دئییره م  اوزومه 

جاوابین  بیله بیله !!!

کیمه یازیم ؟ 

یالان  روزیگاردا  یالان  یاخچی   

آخی

اینانانی چوخ ...

عشق زمان اینک ما ...

الهه ای رویید از دل آفرینش دزدیده شده ی زمان 

شکست  

به دست آفریننده اش 

ابلیسکی بد زاد 

آخر 

زمانه دیگر زمانه ی بدان شده بود !

شکننده نبود 

اما 

سرنوشتش چنین تلخ بر پیشانیش حک بود !

شد الهه ی عشق زمان 

با افساری در دست  

و 

سرنوشتی که از آن مردمانش بود 

طوماری شاید  !

مردمان مشنگ عاشق  

شنگ و شنگول از عشق می شنگیدند ! 

بی خبر از فردا

با بن بستی  که شکستی از اول بر او نوشته بود دستی !

الهه ی شکست خورده ی عشق همچنان می نگاشت ...

اسیر ...

اسیر
اوره گیم سینه ده
یادیما
آدین  دوشه نده ...