درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

برای حلاج ...

شعشعه هایی بر شعور این شهر بی خورشید شب گرفته می تابد 

نه  

که

سوسو می زند ! 

همچون ستاره ای در انتهای آسمان !

از دور یا نزدیک 

گاهگاهی !

جانیست آتش گرفته بی تشکیک 

کز هراس بی انتهای ظلمت گریخته است و چاره ای جز شعله برافروختن ندیده !

که 

شب سیاهی می زاید از اندرون سیاه بیمارگونش  

از پس هر زایش شب زایش !

مردمانرا اما چشم دیدن نیست 

که 

چشمها را نیز همچون گوش خود بربسته اند  

گوئیا  

پاسش می دارند از برای فردایی که می دانم هرگز نخواهد زد جوانه

تا  

در خیال خام خود 

کامها برگیرند و خوش بدارند روزگار 

که 

زندگی را نسیه خریده اند از زمانه ی ابلیس زاد  

نقدتر از مرگ اما حضورشان بر خاک ! 

و آن جانهای سوخته می دانند 

فردایی را نخواهند دید 

که 

خاکستر شدن را ارث برده اند از تقدیر شوم این هستی ! 

شاید زندگی زیباست 

و 

جانهای سوخته می دانند دیگر حتی شعله زدن را ناتوان خواهند بود 

اما 

باز آتش آخرین کلام آنها بر زبان بی کلامشان خواهد بود 

که 

ماندن عذابیست پر تکرار ! 

و عجبا در پس نورافشانی مردمان نیکی خواه 

جلوه فروشان فرزانه نشان بی ذات 

جلوه ها می فروشند در بازار زندگی 

نقدتر از هر نقدی ! 

که 

ترازویی نیست دانش نداشته ای را که میراث بر آن شده اند اینک 

به این زمانه 

که  

اگر بر ثریا بنگری  

آنرا

همچون ساحل دریایی خواهی دید پر از مردمان فرزانه نشان 

با تنهای دراز کشیده بر شنزارهای داغ 

با کتابی در دست 

و هزاران سخن که در دهانشان می گردد از یکی بر دیگری ! 

دریا دریا کف 

و 

موجهایی که در خود می برد شهوت و شعرشان را ! 

و من  

ناشاعر این روزگار شعر در آستین 

کز هر سوراخش شاعری بیرون می زند پر هیاهو  

همچو طبلی پر صدا

با هزاران بیت زیبا و نازیبا 

اما 

خالی از درد روزگار ! 

هرچند هزاران درد را بازمی تابانند 

اما 

درد بی درمان نیست آن !

_ تصویرکی از درد ! 

که 

آنها نیز فرزندان ابلیسهای زمانه خویشند ! 

حلاج را دوست می دارم !

و چه عذابیست حلاج بودن  

نشسته در انتظار داری  ...

آراباچی ...

دئییرله ر 

آتچینین  پی یادادان  خه بری  یوخ   

دوز  دئییبله ر !

گوتورمه دی  بیری  بیزی 

آیاقلاریم  قابار  چالدی  !

نئیله مه ک 

آراباسین  ساتان 

یئرده  گئدسین   گه ره ک ...

آنا ...

آناما  یاشا  دئدیم  عومور  بویو 

آز  اولور   نئچه  سیرا  دئسه مده 

اوپوره م  اوزونو 

الینی 

آز  اولور  مین  سیرا  اوپسه مده ...