چه هوای نجسی
چقدر بوی کثافت دارد دنیا
روز روشن
ز خورشید گریزان اند و سایه ای میطلبند
به شب اما چه حدیثیست ز خورشید !!!
چه هواییست ...
ماتم گرفت
زین نامردمیهای زمان
دل
تشنه ماند و آبی نخواست
ـ مرد تنهای حقیقت
اما
روزگار درازیست قصه آب و عطش به کرنا کرده اند ...
گونه شی آپاردی بیر بولوت گیزله ده
آمما
سحر گونه شسیزده آچیلدی
_ سونمه ز اودلو اوجاق ...