درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

یاتیب جانیم ...

داها  دوشونموره م 

سوینجی 

بیر اوشاق کیمی  

گونه ش   اوزاق منده ن  

گوی ده 

بولوتلاردا

اوره گیم  آلمیر  باخیشلاردان یاییلان ماهنی لاری 

آشک یاییلمیر  جانیما 

بیر  ته رپه نمه ز    ده نیز  اولموشام 

آخمیرام 

دورموشام 

هچ  آخان  سودا  دالغالاندیرا  بیلمه ز   مه نی  

داغلاردان  آشان  داشقین  سئل  اولسادا 

نه  یئل 

نه ده  توففوللویان  توفان  اوینادمیر  مه نی  داها 

بویله  قالمیشام  

ته رپه نمه ز 

ته رپه نمه ز  

ته رپه نمه ز  ...

اجماع و سولدوز ما ...

منفصل از پیشرفت هر ارتباطی بمرور درجازدنی می شود بیهوده که جز دل آزاری هم راه بجایی نخواهد برد و اگر نباشد نصیبی از بهرمندی منصفانه همراهی همدلی برنمی انگیزد و لاجرم به نیازردن هم جدایی آخر مسیر چاره فرجامین کار خواهد بود . از سویی دیگر این همراهی اگر به اجبار باشد تحمل هم زجرآور می شود . پیوند ماندگار دوسویه است و هر دو سوی به نیاز یا تمنا طلب را به جستجو آمده اند و وصال همیشگی را خواهان . گاهی اما افترا و تهمت قرین دل آزاریست از برای گسستن پیوند که اگر پایمردی و ایستادگی نباشد صداقت و درستی نیز می تواند به سیاست یا حماقت قربانی مسلخ مصلحت یا بی تدبیری شود آن گاه که عدالت به فریب و دروغ آلوده است . بایستی اینگونه مواقع در صف نخستین فاجعه بود و سینه ستبر کرد تا دفع بلا نمود که شجاعت لازمه مردانگی است به میدان زندگی . میدانی که همگانی است و از آن تک تک افراد و اعضای جوامع که با هم و دست در دست همدیگر و در کنار هم می بایست کشتی حیاتشان را به سرمنزل مقصود برسانند . در این همراهی اندیشیدن به فردیت خود و منافع فردی خود ظلمیست در حق همگان که قطره ها در رود جاری اگر از هم جدا شوند و هر یک راه خود پیش بگیرند باید که چشم از رسیدن به دریا ببندند . مصلحت در رسیدن به دریاست و اگر فردگرایی بر تفکر جمع گرایی غلبه کند و افراد جامعه منفعت فردی را به مصلحت جمعی ارجح بدانند نه تنها مسیرشان در انتها به دریای معرفت حق نخواهد رسید که تک تکشان جدا از هم آواره بیابان و برهوت کویر خواهند شد . یعنی مانداب و باتلاق . برهوت .
جوامع اما با تک تک آدمیان شکل می گیرند و این آدمیان هر یک خصلتی دارند و خوی و خاصیتی . رنگ در رنگ و گوناگون . مردان و زنان بسیاری در کنار هم با اندیشه ها و خواستها و رفتارها و کردارها و برنامه ها و تمایلات و گرایشات و توانایی های متفاوت . مملو از خوبی ها و بدی ها .
زمانه غوغا و حاشیه گاهی بستر آزمودن مردانگی هاست تا سره از ناسره جدا شود . اینجاست که مجال و بستر آفرینش و رویش مهیا می شود برای جوانه زدن معرفت در جان و وجود مردان و زنان پاک سرشت تا ریشه کنند و سر از خاک بیرون آورند و به سبزی جانشان جنگلها پدیدار شود از سرو قامتی شان . این صف سربرآسمان کشانده با ابرها رازها و قصه های بسیاری خواهند گفت و سرودخوان سمفونی باران را زمزمه خواهند کرد در گوش ابرهای بارانزا تا ببارد بر زمین و جاری شود نعمت الهی . باران مهر بر مردمان تشنه . این رسالت نیکان زمین است . باید آنها را جست و پیدا کرد . آسمان آیینه دلهای آنها و دل آنها آیینه آسمان . زلال و درخشان . این انسانها را باید جست و پیدا کرد . دیگران به آنها محتاج اند . محتاج کارشان ، فکرشان ، راهشان . عرق همیشگی چهره آنها نشانه جدیت در امر انجام کار مردمان است . یادمان باشد از نیاکان زارعمان به گاه خواندن ترانه های یئله یئل آموخته ایم به تنبلی و ناز خواب و بی تجربگی کاشت و برداشت ، گندم از خاک نخواهد رویید ، اگر نباشد جوان پر شر و شور و کاری ، و مرد کهن . سفره فرزندانمان محتاج این نان است . جوانان برومندمان به کارند . می ماند تدبیر مردان کهن .
تاریخ سرزمین ما را برگ به برگ مردان بزرگی نوشته اند . تاریخی از ژرفای گذشته تا امروز . از آدم تا اینک . سرافرازانه . گذشته گذشته و درس امروزست . آینده نیامده و منتظر گذشت امروز است . امروز باید چشمان خود را باز کرد و راه از بیراه بازشناخت .
مردمان راهرو راه مولا علی در این دفتر تاریخ که امروزمان نام دارد به فتح شاهی جهانبخششان برگی دیگر نوشتند معطر به بوی گل سرخ و لاله و نسترن باغ های دشت سولدوز با قلم موروثی محرران وحی آیین به یادگار مانده از معبود عظیم هستی ، و عزت هفت آسمان را برای فرداها به یادگار گذاشتند در شهر تاریخی نقی ده . پیر و جوان و زن و مرد و سید و حاجی و درویش و کارمند و کارگر و دانشجو و عالم و فقیه و استاد و بازاری به رضا و تسلیم حماسه ای از جنس غرور آفریدند و سرافرازانه برای دنیایشان طرحی نو در انداختند . مردان و زنانی که سیاسی کاری را بدترین آفت روزگار دانسته اند با صداقت ذاتی خود گام در مسیر سیاست نهادند به زمانه ای که گریزی و گزیری از سیاست نیست .
انتخابات بوی خدا دارد . او انسان را مختار آفرید تا بین خوبی و بدی خود آنچه را دوست دارد انتخاب کند . گاه انتخاب چه سخت می شود به روزهای توفانی و اینجاست که مردان کهن باید که کاشتن گندم را بیاموزانند . الگوی کمک گرفتن از ریش سفیدان معتمد با تجربه کاربلد از دیرباز در تمامی فرهنگها و تمدنهای انسانی وجود داشته و سینه به سینه تاریخ را پشت سر گذاشته و به ما رسیده است . این یک خرد جمعی است و پذیرش آن نشانه شعور جمعی . رخدادهای سالیان گذشته نشانگر پذیرش آن از سوی مردم ماست و امید که یادگاری خوبی از ما باشد برای آیندگانمان .
ما مردمان سولدوز خدا را شاکریم که امانت را بی خیانتی به آنهایی که فردا خواهند آمد خواهیم سپرد .
در این گوشه از جهان و در این لحظه از تاریخ با سربلندی و افتخار به آنچه مردممان خالق آن بودند می بالیم و می دانیم پیروزی ها مسئولیت ما را بیشتر می کند تا با هم اندیشی و هم رایی و همراهی تمامی نخبگان و صاحبان اندیشه و متخصصان و عالمان دین و کاربلدان دنیای امروز یکی شدن و اتحاد را باعث شویم و بتوانیم با بسترسازی در محیطمان ، خلاقان راههای زیست بهتر را ، برای ساختن شهر و منطقه مان بیابیم تا در کنار هم ترسیم گر راه و نقشه فردا باشیم . اتحاد تنها گزینه ماست . تنها راهی که می تواند ما را سالم و صحیح و سربلند از گذرگاههای تاریخ عبور دهد . ریش سفیدان راهگشایان ما در این مهم خواهند بود . آنهایی که سالیان متمادی و در شرایط سخت زندگی تجربه ها آموختند تا شمع راه ما باشند . هیچ کس کامل و معصوم نیست اما ما ادعا داریم فرزندان این خاک بهترین هستند و لیاقت بهترینها را دارند پس باید برای آنها بهترین تصمیم ها گرفته شود و ما این را از ریش سفیدان خود که مورد اعتمادمان هستند انتظار داریم .
تخصص گرایی و جوانگرایی و توجه به خواست آحاد جامعه و نیازهای اساسی مردم شهر و خود شهر و لحاظ نمودن سلیقه ها و برنامه های طیف های گوناگون و میدان دادن به اندیشه ها و طرح های متفاوت مردمی مخصوصا در زمینه های گوناگون فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و هنری و تفریحی و علمی و داشتن سعه صدر و روحیه ایستادگی و مقاومت و مقابله با تنش ها و داشتن انگیزه کافی کاری و داشتن اقتدار بدون اینکه مرض قدرت خواهی از راه عدالت دورشان کند و ... از مواردی هستند که همراه با هزاران صفت و خصوصیات بارز دیگر هم از طرف ریش سفیدان و هم مردم در این سالها مورد توجه قرار گرفته و باید که در سایه تلاش و کوشش و مجاهدت شبانه روزی و جهادوار بتوانیم شهرمان را بسوی دموکراسی و رعایت حقوق همنوعان و اتحاد ببریم و پیشرفت و توسعه و رشد و آبادانی را برایش به هدیه آوریم . برای این منظور باید تک تک سولدوزی ها داوطلب باشند و قدم پیش بگذارند . باید یادمان باشد کوتاهی و اشتباه امروز با هیچ گلایه ای و توجیهی و توضیحی جبران نخواهد شد . .
اما
آنان که با بودنشان در لیست معتمدان آنرا عالی ترین نوع اتحاد مردمی و با نبودن اسمشان اجماع را زیر سوال بردند قصه ای دیگر دارند که خود باید بگویند چرا یک بام و دو هوا ...