درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

کلمه ...

بی قراری قرنمان/ قرار ابلیس نیست/ وهم دارد او/ زخم سپید آسمان ناپیداست/ باشد/ ردی بجا نگذاشته این بی رد مردود/ اما/ آسمان پاشته درش را از جای کنده خواهد دید/ تو بگو بیابان ها دریا به دریا جدایی جاری کرده باشند/ به بیماری و بیکاری پاروها/ داروها هم بگو آبی باشد به شریان/ خون و رنگش/ آرزوی شیطان به دریایی رویازده/ و/ رمانیتک ترین تمنای این روزگار سودا زده / تو/ انسان را کجای این جاده ها خواهی کاشت؟/ بالها می روید/ ققنوسی شیهه می کشد/ گفتم که/ انسان زاییده خیال است/ دیو هوم و توفان و کلمه هایم را نشخوار در نشخوار تف و خاک دارد به چشم غره ها/ قصه به قصه/ غصه به غصه/ اینها هم/ جز کلمه چیزی نبود..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد