درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

فرسوده جان ...

فراسوی بودن من

چشم انتظار خورشید نشسته مردی

ـ زانگونه مردان مرد و مردی

شاید

طلوع جانم رهاییست

در غروب مرگبار این جسم بی جان

که فرسوده فرسوده فرسوده زاد است جان بی جسمم ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد