دستم که لرزید
ننوشت قلم
جراتم کو ؟
با خود گفته بودم شاید
در آن لحظه
یادم آمد
چشمهایی نم گرفته جراتم می داد
روزی
اینک اما ؟
نه نوشته ای
نه شعری
نه سروده ای
هیچ بانو
هیچ ...
چالاندا ساز ال له رین
دیلین دینمه ز اولدو نه ده ن جانیم آشکیم ؟
اوخو یاریم
اوخو
اوخو تاریم
اوخو . ..