درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

فریاد خاموشم اینک ...


فریادها زدیم ز دل بر سر روزگار

نبود گوشی شنوا

دریغ از کوهستانی که دهد پرواز فریادمان

پژواک را سر می برد تیغه های شکسته ی این کوه خاموش

آتشفشانها در دل مرده

سهندیم اینک

چه کسی می داند چه آتشکده ای بودیم روزی ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد