درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

دوغوم گونو ...

دوغولدوم 

بوگونله رده  آنادان  اولدوم  

هانسی گون ؟ 

بیلمه دیم ! 

بیلینمه دی !!! 

عومور  سوردوغوم  گونله رده ن

یاشامدان  دویمادیم 

یاشاما  گولمه دیم 

یاشامدا  مه نه 

نه اوچون  بورایا  گه لدیم ؟ 

بونودا  بیلمه دیم ! 

آنجاق  بیر گون  گه له ر   دئییله ر 

اولدوم ! 

اولدوغوم  کیمی ! 

سوسماق ...

ماهنیدا  قالمادی 

سوس 

بوتون یاشامیم بویله  ساکین ! 

بیلیردین ؟ 

اوزومله ییم ... 

مرگ ...

نه خواهشی در دل 

نه افقی به روبرو 

گاهی 

تک ستاره ات را هم گم می کنی 

به شبی که از آن تو نیست 

کدامین شب با من بوده ؟ 

سوالهایت تلنبار 

پاسخ ؟ 

کسی چه می داند 

می گویند در انتهای کیهان ستاره ای سیاه تر از سیاهی 

آنگونه که نتوان توصیفش کرد 

نه حتی با جدولی از اعداد 

پای منطق لنگ است آنجا 

می گویند همانجاست  که دردها را با پاسخی در خور  

نه با چاشنی دروغ 

یا حتی فریب 

یا 

مصلحت اندیشانه 

التیام می دهند ! 

شاید !!! 

اما من می گویم 

با خودم 

به شبهای بی ستاره  

کو حال رفتن ؟ 

تو بگو ده قدم آنورتر ! 

انسان  

با خودم از او تصویری دارم آخر 

انسان گاهی چه بی احساس می شود ! 

و 

من ایستاده ام بالای جسدم 

جسدی که حال رفتن ندارد 

حتی 

تا سر کوچه خاطرات ! 

با الهه ی منتظر در باغ 

آنجا که ستاره های خاموش همسایه اند 

کسی بگوید 

اگر باشد حالا 

او 

خودم را می گویم 

مرد 

بی آنکه مرده باشد ...