ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
یادت که می افتد دل
ماه میهمان تاب بازیهای کهکشانیست
وای از آن ستاره های شوخ آسمان شب های تاریک !
ترانه می روید بر لب قناری نشسته بر درخت کهنسال آنسوی راه
با بویی که از خرامیدنت در خیالم فضا را سرشار مستی می کند !
به دل خو کرده با خود آواز رویش مهر می نشیند
بر زبان سکوت جاری می شود
و نگاهی که از چشم می گریزد در بی کرانه های افق !
سبز یا آبی
چه فرقی می کند
مشکی
شاید هم قهوه ای یا عسلی
یاد چشمانت چه نمی کند با من ...
یولون تانی ییبدیر که ده ر یووا سالینمیش اوره کده
گئدسه ده هه رده ن قاییدیر
داها
قایداسی بویله دیر !
چه غم انگیز عصری بود
این هزار ساله لحظه های قبل از غروبمان !
دل
می تنید در خود غم را با نخ خیال
گره در گره !
نه چراغ امیدی روشن
نه فانوسی بر آرزوها نور افشان
نه چشمانی به انتظار !
گذشت اما ...