درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

پیمان ...

سکون مردمان 

خواب این زمان 

هرگز از آن آسمانی خواسته ام بازم نخواهد داشت 

بدان 

با عشقت مرا تا ابد پیمانیست 

ناگسستنی تر از زنجیر روحم 

که از ترس سحر چشمانت بر آن زده ام ...

هارالاردا ...

زینجیرله ریمی   سه سله ندیردیم 

اویان  دئدیم   اوره گیمه 

بیر  جونون   ایسته ییر  جانیم 

آی  آشک 

سه نی   مه ن   هارالاردا   آختاریم ؟

از آن تو ...

دلم از آن تو 

میدانم گنجی بدان نیست 

اما 

عاشقترین عاشق روزگار روزی صاحب آن بود ...