درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

حئیرانام سه نه ...

مه ن   هئچ !!!

سه نده    هئچ !!!

ـ آخی   ئله بیر   خاطیره میز   یوخدیر !

یاشاییش    گئدیر    اوز   یوللارینا

دوز

گئدمه لی ییک    بیزده    اونلا  

دوز

آمما

خاطیره لی    اولانلاردان   

ـ خاطیره لی    دوستلاردان

نئجه   کئچمه ک    اولار ؟؟؟

مه ن    سه نه    حئیران     قالمیشام ؟؟؟

جانین    نه ده ندیر     نه ده ن ؟

 

ازدواج با اویی که عشقش نبود ...

دخترک

ابروانش چون بال پرنده ها شده بود

ـ به گاه پرواز

دخترک

پرواز نگاهش بالاتر از افق پنجره ها

چشمانی را میجست که ببیند رز لب زیبایش میکند

و چه حسرتی داشت از ندیدن آن آشنای رفته در مه

ـ خانه بخت به انتظار او دیده در راه داشت

دخترک

با گذشته هایش چه میکرد به آندم که داماد به بستری تنگ در آغوش گرفته بود او را ؟

بهار و دل ...

هنوز از پس این سخت انتظار

بهار را آرزو دارد

دل بیقرار ...