ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
الو ؟
صدا نمیره
می آد ولی خب نمیره صدای ما !
کجا ؟
اونطرف خط !
دوباره باید بگیرم البت !
صفر
نهصد و چهارده
چهارصد و چهل و سه
و
باقیش !
سلام شهرام
خوبی بالام ؟
ساعت چند داری ؟
مثلا بگیر حالا نه و ده !
به به !
ده دقیقه مونده اینجا باش !
نیم ساعت مونده اونجام رفیق
ـ داداش !
عصری پیششم
عدل عدل !
سوار میشم
یه ولوو !
و گاهی وی آی پی !
کو ؟
اوناهاش بدو !!!
با خودم میگم صد رحمت به تک صندلای قدیم که راحت بودن !
یا
ایران پیماها که گرم بودن و صندلیاشون جادار بود
چه سود !
باید رفت !!!
اتوبوس میره و منم میرم
اون براه خودش
من تو خیالاتم !
از وقتی دست چپ و راستمو شناختم مسافر بودم
از این شهر به اون شهر !
گردش و تفریح
سربازی
دانشگاه
کارم میکردم یه وقتی !
شب و جاده
و توئی که نه خوابی نه بیدار !
زیبائی خاصی داره !
ـ اگه این فیلمای درپیت صدمن یه غاز بذاره !
راننده هزار جور عشوه میاد و هزار جا وایمیسته
اینجا
اونجا
همه جا !
گاهی از این وایستادنا
آدم خسته میشه
دلش میگیره !!!
اما خب چاره چیه ؟
باید که رفت !
شب نمیتونی خوب بخوابی
ـ مگه میشه آخه ؟
نه نمیشه !
وای کمرم
اینور دلم
اونور سرم !!!
ولش حالا
برو که برسی جونم !
اینم تهرون دود گرفته
اونم برج سفید آزادی
رسیدی ؟
انگار آره خب !
سلام پایتخت این قرن دیوانه !
ـ کی گفته بود ؟
نه قصه نبود
یکی گفته بود !
بدو برس به خط که دیرت نشه ؟
سر پا یا نشسته
فرقی نمیکنه
نهایتش نیم ساعت اذیت اضافی !
استاد نیومده ؟
ای بابا !
حالا گاهی ام میان !
کیا ؟
خب استادا !!!
چند کلاس پشت سر هم و عصر بیکاری و علافی !
گاهی
تیاتر و پارک دانشجو
گاهی پیاده روی
و
شاید بعضی وقتها سینما و پارک !
شب شد ؟
وای خدا !!!
حالا باید یه مسافرخونه گیر بیارم اون پایین شهر
برا اوتراق شبونه
کجا ؟
هتل که گرونه !
یه شب دو شبم که نیست !!!
دو سال
ـ اگه خدا بخواد !
برو طرفای سعدی
اونجاها
هست مسافرخونه زیادی !!!
چند تا کنار هم
بالاخره یکی قسمت تو میشه امشب !
میگن هر کی بخوره رطب
پای لرزشم واییسته باید !!!
اون خربزه است ؟؟؟
چه فرقی داره
کی اصلا حواسش به ایناست ؟
شما ؟
دوغ یا ماست ؟
منظورم برا خوردنه
همراه یه فست فود
همون ساندویچ ؟!
بگو هیچ !!!
هیچ هیچ یکی به نفع زندگی !
اگه فوتبالی بود
هی بد نیست
نبود ؟
بخواب بابا !
کو خواب حالا ؟
خسته هم باشی یکی دو ساعت
بعدش ؟
انتظار !
انتظار کی ؟
نه جونم کسی نمیاد
ـ قصه بود الکی !!!
قرار نیست بیاد
اونی که روزی گفت دوستت دارم بیا
نمیاد !
بخدا
آخه
رفته تو مه و خودشم شده جزئی از همون مه ناپیدا !
تنهائی و تنهائی !
کلاسای پنج شنبه یکی خوب یکی حالگیر
بی خیال
نمره تو بگیر !
عصر که شد از دانشکده تا ترمینال غرب پای پیاده !
این قسمتش با عشقه !
نمیدونم
چرا هر وقت میخوام اون تهرون خراب شده رو ترکش کنم دلم میگیره ؟
میدونین چرا ؟
حالا !!!
گاهی کفشم که اندازه پام نیست
یا تازه است و جا نیفتاده
کف پام تاول میزنه !
خیالی نیست !!!
بذار خوش باشه با دوروبریاش !!!
کی ؟
قصه میگی ؟
ولش !
سلام داداش
ترمینال غرب و آرش خان بامرام !
همیشه خدا
جای بد اتوبوسا
مال دوستائیه که ایراد نمیگیرن
سوار میشن بی سروصدا
اینم از دوست ما !!!
بازم همون جاده
همون راه
کی میره ؟
کی میاد ؟
قصه قصه دانشگاه و درس و مشقه
خدا خودش برسه به داد ...
اوموز اوموزا
گئدیردین اوزگه سیله
گئدیردیم اوزومده ن گوز یاشلارین سیله سیله
نه باخدین
نه گوردون
الین الینده یدی یارین
گوردوم
گوردوم
گوردوم ...
خه یاللار ایچینده بیرجه سه نین آشک خه یالین
بیرجه سه نین آدین
باخیشین
هارالاردان تاپیم سه نی ؟
هانسی باغدان
هانسی داغدان ؟
سوراغی یین کیمده ن توتوم ؟
یوخسان !
بیلیرسه ن
بیلیره م !
دینمیرسه ن
دینیره م ...