ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بررسی تاثیرات متقابل عملکرد عوامل تئاتری بر کیفیت آثار هنری نمایشی براساس نظریه اسنادی ادراک.
در این نوشته سعی دارم ببینم با تکیه بر نظریه اسنادی ادراک می توان نگاهی داشت به آثار هنرمندان تئاتر و روابط و عملکرد عوامل گوناگون دخیل در تولید یک اثر تئاتری و همچنین چند و چون تاثیر این روابط و عملکردها بر آثار تولید شده.
این نوشته سعی دارد بررسی کند تاثیرات متقابل عوامل تئاتری بر همدیگر چگونه است.
۱.
نظریه اسنادی ادراک:
نظریه اسنادی ادراک در علم بین رشته ای "مدیریت رفتار سازمانی" می گوید: وقتی رفتار فردی را مشاهده کردیم، سعی می کنیم دریابیم که علت آن درونی است یا بیرونی. تشخیص این عامل به ۳ شرط بستگی دارد؛ تمایز - همراهی - همسانی. رفتار هایی درونی هستند که تحت کنترل فرد می باشند. رفتارهای که علت بیرونی دارند تصور می شود، موقعیت، فرد را مجبور به انجام آن کرده است.
تمایز: به این مسئله اشاره می کند که آیا فرد در موقعیت های مختلف رفتارهای گوناگون انجام می دهد یا خیر.
همرایی: اگر واکنش افراد در موقعیت های مشابه یکسان باشد می گوییم همراهی وجود دارد.
همسانی: این مورد در رفتار فرد برای ناظر اهمیت دارد.
این قانون علمی را بصورت عامیانه چنین می توان عنوان کرد: غذا شوری اش را از نمک می گیرد. همچنین می توان در مورد چگونگی کارکرد این قانون در علوم جامعه شناسی، روانشناسی و باستان شناسی تحقیقاتی انجام داد. مثلا:
اگر تعداد ده مورد از آ در مکان ایکس وجود داشته باشد و تعداد 2 مورد از همان آ در مکان ایگرگ،
در باستان شناسی چنین نتیجه گرفته خواهد شد که مسیر حرکت جنس آ از نقطه ایکس به نقطه ایگرگ بوده است. احتمال ساخته شدن این جنس در مقایسه با مکان ایگرگ در مکان ایکس بسیار بیشتر است.
در روانشناسی گفته می شود اگر فردی رفتار آ را در مکان های ایکس و ایگرگ و زد و ... انجام دهد این رفتار جزئی از شخصیت اوست. اگر همان فرد رفتار آ را در مکان ایکس انجام دهد و از انجام همان رفتار در مکان های ایگرگ و زد و ... خودداری کند گفته می شود آن رفتار خاص مکان ایکس است و جز شخصیت آن فرد نمی تواند باشد.
در جامعه شناسی و مردم شناسی و زبان شناسی و دیگر علوم هم می توان به مورد فوق اشاره کرد و مثال آورد.
۲.
شاخص های دخیل در کیفیت آثار تئاتری.
باتوجه به اینکه تئاتر یک هنر ترکیبی و گروهی است عوامل مختلفی در کیفیت تولید یک اثر تئاتری دخالت خواهند داشت.
متن نمایشنامه، کارگردان، بازیگران، عوامل مختلف فنی، زمان و مکان تولید، ارزیابان و بررسی کنندگان آثار، منتقدان، اهداف گروه کاری، مخاطبان و شاید دلایل بی شمار دیگری می توانند بر کیفیت یک اثر تئاتری تاثیرگذار باشند.
مهمترین این عوامل تاثیرگذار می تواند متن، کارگردان و بازیگران و عوامل فنی کار باشد.
در بررسی های کمی با وجود آمار و ارقام کار بررسی آثار راحت هست اما در بررسی های کیفی بدلیل دخیل بودن عوامل غیر کمی و وجود نظرات مختلف دررابطه با چند و چون کیفیت کار سخت تر خواهد بود.
با این همه می توان گفت مهمترین عوامل دخیل در کیفیت آثار تئاتری همین عواملی هستند که بیان شد.
۳.
تحلیل و بررسی.
آیا با تکیه بر نظریه اسنادی ادراک می توان تاثیرات متقابل عملکرد هنرمندان تئاتر در یک یا تعدادی از آثار تئاتری تولید شده را بررسی کرد؟
بنظر می رسد اگر گروه های تئاتری در تولید آثارشان از افراد یکسان و ثابتی استفاده کنند، می توان تاثیرات این افراد در کیفیت اثر یا آثار را براساس این نظریه مشخص نمود.
فرض کنیم یک گروه متشکل از عوامل گوناگون و با ترکیبی ثابت و تغییرات اندکی در افراد با هم دست به تولید تعدادی کار تئاتری کرده باشند.
در این فرض نویسنده، کارگردان، بازیگران و عوامل کارها یا ثابت هستند و تغییرات کمی دارند تا بتوان با بررسی این تغییرات کم در افراد گروه چند و چون حضورشان و تاثیرشان بر کیفیت کارها را بررسی نمود.
مثال ها و شرایط مختلفی از ترکیبات افراد دخیل در تولید را در نظر می گیریم:
اگر متون مختلف یک نویسنده توسط کارگردان های مختلفی منجر به تولید آثاری شود که از کیفیت بالایی برخوردار باشند می توان گفت آن نویسنده و آثارش دارای سطح قابل قبولی از کیفیت هستند. حال اگر متون آن نویسنده توسط کارگردانان مختلفی کار شود و همگی یا اکثریت آنها نتوانند به کیفیت مطلوب دست یابند می توان گفت آن نویسنده و آثارش دارای کیفیت بالایی نیستند. اگر یک یا تعداد محدودی از آثار این نویسنده دارای کیفیت بالایی باشند می توان ادعا کرد گروه اجرایی یا کارگردان این اثر یا آثار توانسته اند کیفیت بخش آن باشند و خود نویسنده در آن سطح کیفی نبوده است.
قبل از ادامه مثال ها این را عرض کنم این نوشته هرگز نمی خواهد بررسی و نقد تک به تک آثار را براساس اصول نقد زیر سوال ببرد یا رد کند. اینها دو موضوع مختلفی هستند.
مثال دیگر می تواند این باشد که یک کارگردان در تمامی آثارش و با هر متنی و با عوامل مختلف دارای کارهای با کیفیت هست و این نشان از توانایی این کارگردان دارد. اگر این کارگردان در کارهایش از عوامل مختلفی استفاده کند و باز تولیداتش با کیفیت باشد می توان او را خالق آثار با کیفیت دانست. حال اگر کارگردانی فقط با عوامل خاصی کارهای با کیفیت تولید کند و نتواند با عوامل دیگر همان کیفیت را تداوم بخشد می توان گفت نه خود کارگردان که آن عوامل بوده اند که کیفیت کار را بالا برده اند. یک یا چند کار با کیفیت با یک گروه خاص و تعداد زیاد کار بی کیفیت با گروه های دیگر نشان می دهد کارگردان مورد نظر بدلیل بودن گروه با کیفیت توانسته است تولید با کیفیت داشته باشد. در مورد متون نویسندگان مختلف هم می توان گفت کیفیت بالای یک کارگردانی از یک اثر از یک نویسنده و کیفیت پایین چند اثر از نویسندگان دیگر می تواند به دلیل پایین بودن کیفیت کارگردان باشد. ممکن هست یک کارگردان با هر متنی بتواند کار با کیفیت تولید کند، اینحا کیفیت بالای آثار به کیفیت کارگردان ربط پیدا خواهد کرد.
بازی خوب بازیگری در تمامی آثار یا اکثر آثارش با هر کارگردانی و در هر نقشی از هر متنی و با عوامل مختلف نشان از کیفیت بالای آن بازیگر دارد و ممکن هست یک بازیگر فقط در یک اثر یا آثار فردی یا افرادی خاص خوب ظاهر شود و در تعداد زیادی از کارهایش خوب نباشد و این مربوط هست به کیفیت پایین آن بازیگر.
درخصوص تمامی عوامل فنی یک کار تئاتری نیز می توان موارد بالا را قید کرد.
نتیجه گیری:
جدا از بررسی تکی آثار نمایشی با متد نقد و تحلیل هنری، می توان تاثیرات متقابل عوامل تئاتری را در کیفیت آثار تولیدیشان با تکیه بر تئوری اسنادی ادراک بررسی نمود.
در این بررسی ها به این نتایج خواهیم رسید که کیفیت مداوم عوامل مختلف در طول زمان و در آثار گوناگون برخواسته از کیفیت کاری خود آنها خوهد بود.
افراد با کیفیت بالا در آثار گوناگون، حتی با عوامل بی کیفیت نیز، دارای سطح خاصی از کیفیت بالا خواهند بود، و، افراد بی کیفیت از نظر کاری گاهی در کنار عوامل با کیفیت بالا خواهند توانست خودی نشان دهند اما این کیفیت بالای کاری همیشگی نخواهد بود و با جداشدن از آن گروه با کیفیت بالا اثری از کیفیت قابل قبول را نشان نخواهند داد.