نمایشنامه : سولو دوز .
آدمها : سلدوز ، بازجو ، ارسلان ، پیرزن ، فرمانده و افراد دسته .
صدای ارسلان :
عزیزیم اوردوبادا
سلماس دان اوردوبادا
سرکرده قوچاق اولسا
هئچ وئرمز ، اوردوبادا .
نور .
اتاق بازجویی .
بازجو : بالاخره چی ؟ باز می کنم زبانتو ،، اینجا قاعده همینه ، خیلیا لالمونی می گیرن اول کار ، آخرش اما همونی می شه که باید بشه ،، عرقتو
درمی آرم .
مکث .
رفقات همه پس دادن ، جواب پس دادن ،، گفتن چی به چی بوده ، فکر نکن بی خبریم از کارات ، لو رفتی ، می دونی آدمایی مثل رفقای
تو یه حسنم دارن ، با همه بدیهاشون ،، خیلی زود همدیگه رو می فروشن ، به یه لنگه جوراب کهنه ، بعضی وقتام با اولین کشیده ، مفت ،
ببین .
بازجو صورت ارسلان را می چرخاند .
دستی به صورتی سیلی می زند .
دستی تند تند با قلمی بر کاغذ می نویسد .
ارسلان صورتش را به زور برمی گرداند .
می خوای بگی تو فرق داری ؟ ادای آدمای شجاع رو برا ننه ت در بیار بزمچه .
صدای سیلی در تاریکی .
بازجو پرونده ای را نگاه می کند .
فکر کردی هر کی به هر کیه ؟ میری با اونایی که جاده رو بستن دعوا می کنی ؟ امنیت این منطقه دست منه ، کسی بخواد به همش بزنه
عزرائیل رو می آرم جلو چشاش ، به تو ربطی داره کی جاده رو می بنده ؟
مکث .
اینجا مگه شهر مرزیه تو می خوای منطقه آزاد تجاری بشه ؟ اگه امکان داشت که خودمون می کردیمش ، دلت هوس کرده تاکسیا تویوتا
باشن ؟ دوست داشتی هر وقت دلت خواست راحت بری اونور مرز و راحتم برگردی که چی ، که مثلن تاجر شدی ؟ نه ، بهت نمی آد ،
می دونی چی بهت می آد ؟ مطمئن نیستم اما اگه حدسام درست باشن تو یکی از همون قاچاقچیایی هستی که دوست دارن منطقه ناامن
بشه تا ماها فکرمون از اونا دور بشه ، نه ؟ تو چه خطی هستی ؟ مشروب قاچاق می کنی ؟ سیگار ؟ شایدم مرفین و هروئین از داخل به
اونور مرز می فرستی ؟ یه مرز طولانی با ترکیه و عراق و آذربایجان و ارمنستان ، هوم موقعیت خوبیه برا هر کسی که فکر می کنه قاچاق
می تونه میلیاردرش کنه ، کور خوندی بچه جون ، تا حالا کسی برات گفته بود دونه دونه خاک این سرزمین رنگیه ، قرمزه ؟ میدونستی
برا امن کردن منطقه تو هر قدم چند نفر شهید شدن ؟ جاده ای که تو بستیش همون جائیه که بهترین دوستای من تو بغلم جون دادن ،
فکر کردی می تونی به راحتی با دوستات بری سراغ مردم پیرانشهر که جاده رو بسته بودن ؟ بری سراغشون و باهاشون درگیر بشی ؟ 1
می خواستی منطقه رو ناامن نشون بدی ؟ سر حال نیستی ؟ آخی وقتش گذشته ؟ سر حالت می آرم .
رقص طنابهایی سفید در فضا .
نورافشانی سرخ ، رعد و برق ، صدای آژیر و فریاد .
تصویر ارسلان که همچون رقصندگان قونیه به دور خود می چرخد .
مکث .
خر نشو جوون ، پای اونایی که لو دادنت وایستادی چی بشه ؟ خر نشو ، بهش آب بدین .
تصویر ارسلان که در آب رودخانه صورتش را می شوید و عاشقانه با
آب بازی می کند .
ارسلان به دور خود می چرخد و بر زمین می افتد .
ارسلان بلند می شود .
ارسلان :
آت منی گوتدو قاشدی
سوموکلریم چاخناشدی
خبر وئرین ائلیمه
منزیلیم اوزاقلاشدی .
بازجو : عجب ،،، سنت کمه اما مقاومی ، فکر نمی کردم بتونی تا اینجا ادامه بدی ، مهم نیست ، هنوز اول کاره .
بازجو پرونده را باز می کند .
( به بیرون ) حتم دارم شماره ای رو موبایلش باشه که بشه کس و کارشو پیدا کرد ، منتظرم .
بازجو راه می رود .
فکر نکن قهرمان میشی .
مکث .
دوره قهرمان بازی خیلی وقته تموم شده .
مکث .
( به بیرون ) چی شد زنگ زدین ؟
مکث .
از کجا خط گرفتی لامصب ؟
صدایی از بیرون : قربان یکی پشت خطه ، اصرار داره با شما صحبت کنه .
دستی گوشی تلفن را به دستی دیگر می دهد .
بازجو : باید بشناسمتون ؟! شناسایی دو طرفه است ، اگه آشنا بودین می دونستین من از قایم باشک بازی خوشم نمی آد .
مکث .
دعوت به بازی ؟
مکث .
من کارای مهمتری دارم آقا .
مکث .
نوار ؟ اگه کشش ندین نوار کهنه ضبط شده شما رو هم گوش می دیم .
مکث .
سلدوز جان .
سیاهی . نور . 2
قرارگاه .
فرمانده برای افرادش صحبت می کند .
فرمانده : جاده رو بستن ، از نقده نمیشه رفت خانه ، جاده باید باز شه ، شهید زیاد دادیم ، قدم به قدم راه دموکرات و کومله ن ، اینجا دروازه
آذربایجان محسوب میشه ، هدف باز کردن این دروازه ست ، کاری ندارم اونا چند نفرن ، فرقی هم نمیکنه ، تنها چیزی که برای من مهمه
باز شدن جاده ست ، با اونایی که تفنگ ندارن کاری نداشته باشین ، فقط اونایی که اسلحه دارن و گلوله می اندازن ، درسته با عراقیا صلح
کردیم اما قصه دموکرات و کومله هنوز تمومی نداره ، باید ماها تمومش کنیم ،،، حاضر شین تا نیم ساعته دیگه حرکت می کنیم .
فرمانده خارج می شود .
بازجو می خواهد به سرعت دنبال فرمانده برود پایش به پای سلدوز گیر
می کند و می افتد .
سلدوز : می خواستی بری بهش بگی می ترسی بیای ؟
بازجو : اگه ترسو بودم تا اینجا نمی اومدم .
سلدوز : ده عملیات داشتیم تو هنوز از قرارگاه خارج نشدی .
بازجو : ربطی به تو داره ؟
سلدوز : من همیشه آدم مشکوکی بودم .
بازجو : منظور ؟
سلدوز : گاهی نفوذیا می تونن تو دل هر قرارگاهی وارد بشن .
بازجو : از خودت مطمئنی ؟
سلدوز : از تو نیستم .
بازجو : اگه دندوناتو با مشت جابجا کردم میشی .
سلدوز : ممکنه برات گرون تموم شه .
بازجو : می بینیم .
صدای زدوخورد در تاریکی .
نور .
اتاق بازجویی .
سلدوز : خوب یادته .
بازجو : لبم هنوز که هنوز کجه .
سلدوز : یادگاریه .
بازجو : یادگار دوست .
سلدوز : منم کم نخوردم از دست تو .
بازجو : روزای سخت وقتی می گذره خاطره میشه تک تک ثانیه هاش .
سلدوز : اگه نفروشی ، وا ندی ، از پا نیفتی .
بازجو : با دیدن اون آدما مگه میشد وا داد ، جا زد ، از پا افتاد .
سلدوز : پیرزنه یادته ؟
سیاهی . نور .
خانه ی زن روستایی .
فرمانده : صدای چیه ؟
بازجو : صدای یه زنه انگار .
سلدوز : یکی اینجاست . 3
فرمانده : سلام مادر .
پیرزن : خسته نباشی پسرم .
فرمانده : مادر من اینجا چکار می کنی ؟
پیرزن : زندگی ، جوون چند نفر باهام راهی کن مرده هامو دفن کنن ، خدا خیرت بده .
فرمانده : کس و کارتن ؟
پیرزن : پسرامن ، این دخترمه ، اونم عروسم .
بازجو : داشتی ترانه می خوندی ؟!
پیرزن : بایاتی برا همچین روزائیه پسر جون ،
لای لای بئشیگیم لای لای
ائویم ائشیگیم لای لای
سن گئت شیرین یوخویا
چکیم کوشیگین لای لای
فرمانده :
ائلیم گونوم تالاندی
اوستونه اود قالاندی
یاد الیندن ائل کوچدو
داغلارا دالدالاندی
پیرزن :
داغلاردا لالام قالدی
بئشیکده بالام قالدی
دوشمان ووردو من اولدوم
بیر آغلار بالام قالدی
سلدوز :
گون گئچیر پرده پرده
قاتلانیرام هر درده
یوردوم یووام داغیلیب
قالمیشام قورو یئرده
پیرزن و فرمانده :
عزیزیم دوشر بیر گون
آتلانان دوشر بیرگون
دوشمانا دوشن فورصت
منه ده دوشر بیر گون .
سیاهی . نور .
اتاق بازجویی .
بازجو : همیشه فکر می کردم فرصت گیر بیاریم باید بکشیم و داغون کنیم ، اونقده کثافت کاری از کومله و دموکرات دیده بودم که به خونشون
تشنه بودم ، فکر می کردم اگه به دستم بیفتن باید سرشونو زیر پاهام له کنم ، یادته وقتی فرمانده سرشو گذاشت رو سینه تو چشاشو بست
به بچه هایی که داشتن گریه می کردن و می خواستن دموکرات اسیر شده رو بکشن چی گفتی ؟ 4
سیاهی . نور .
کوهستان .
سلدوز :
شیروانین بوجاغیندا
اود یانار اوجاغیندا
باشین قوی سینه م اوسته
جان وئریم قوجاغیندا
گریه کردن نداره ، این راهیه که خودش انتخاب کرده ، این شهیده ، گریه اون پیرزن داشت که همه کس و کارشو ازش گرفته بودن ، اما با
اون وضع و اوضاع داشت خداشو شکر می کرد که بچه هاش تو راه بد کشته نشدن ، مظلوم مردن نه ظالم ،،، دیگه نبینم رو این دست بلند کنین ، اسیره ، می بریمش قرارگاه اونجا براش تصمیم گرفته میشه ،،، برش دارین بریم ، برمی گردیم نقده .
بازجو خسته و کوفته راه می رود .
سلدوز قمقمه اش را به طرف بازجو می گیرد .
بازجو پس می زند ، همزمان بیهوش می شود و بر زمین می افتد .
سلدوز بازجو را کول گرفته است .
سلدوز : داری تکون می خوری ، به هوش اومدی ؟
بازجو : آب ، تشنه مه .
سلدوز : نمی خوای پس بزنی که ؟
بازجو : تو کی هستی ؟
سلدوز : چه زود یادت رفت .
بازجو : تویی ؟ نمی خورم ، بکش دستتو .
سلدوز : اینجا قرارگاه نیست بری سراغ شیر آب و تا دلت می خواد بنوشی ، بگیر ، پس بیفتی این دفعه کولم نمی گیرم از تپه و کوه بالات بکشم ،
می اندازمت همینجا بمونی دموکراتا بیان سراغت ، شایدم نصیب جک و جونورای دشت سولدوز شدی ، بخور .
بازجو : برا چی با من لجی ؟
سلدوز : دوست دارم از زبون خودت بشنوم تا دیروز چرا قرارگاهو ترک نمی کردی ؟
بازجو : الان کجاییم ؟
سلدوز : جاده نقده خانه ، جلدیانو رد کردیم .
بازجو : جامون امنه ؟
سلدوز : از نقطه درگیری دور شدیم ، البته برا دموکرات فرقی نمی کنه ، پشت هر سنگی ممکنه کمین کرده باشن ،،، می لرزی ؟
بازجو : بریم ، تا دیر نشده دور شیم .
سلدوز : نترس ، قصه اینه پس .
بازجو : عادت می کنم ، یاد می گیرم نه ؟
صدای رگبار گلوله ، سلدوز می افتد .
بازجو : سلدوز ، سلدوز ...
سلدوز : چیزیم نیست ، پدر سگ زد به پاهام ،،، اون تفنگ رو بده بهم .
مکث .
تکون بخور لامصب ، تفنگ رو بده بهم ،،، الان می آن و می زنن داغونمون می کنن ،،، زود باش ، نمی تونم بیام اونور ، وای ،
تکون بخور .
5
تصویری از گیاهی که از زمین بیرون می آید .
بازجو از زمین بلند می شود و بر روی پاهایش می ایستد .
سیاهی . نور .
اتاق بازجویی .
سلدوز روی ویلچر نشسته است .
بازجو چای می ریزد .
بازجو : سخت بود ، اما بالاخره تونستم بی لرزه ای روی پاهام بایستم ،،، مدیون اون روزام
مکث .
کجاهایی ؟
سلدوز : نمی آی دیگه ، از ما دعوت از جنابعالی نیومدن ،،، تو باغم ، آب کم شده ، اذیتمون می کنه ، اما شکر هنوز خاکمون زنده ست .
بازجو : وقت خیار و خربزه بشه راهمونم ندی با خانوم بچه ها اونجاییم .
سلدوز : هزار وعده خوبان یکی وفا نکند رفیق ، چند تا شدن ؟
بازجو : می آم میگم ، با این آخری ، دختره ، سه تا ،،، ارسلان چی ؟ بهت کمک می کنه یا نه ؟ بالاخره قسمت نشد من پسر تو رو ببینم ها ...
سلدوز : مطمئنی ؟
بازجو : از بس تو این شهر و اون شهر بودم وقت نشده ، دخترت اما یادمه ، یه بار گفتی شوهر کرده ؟ نگفتی ؟
سلدوز : کی برگشتی نقده ؟
بازجو : وقتی طفره می ری یه حرفی تو دلته که به زبون نمی آریش ، مثل همون زمونا ، چی شده ؟
سلدوز : به خاطر ارسلان اینجام .
بازجو : مرد شده یا نه ؟
سلدوز : اومده بودم اینو از تو بپرسم .
بازجو : باید بدونم ؟
سلدوز : گفتن تو مسوول پرونده ای .
مکث .
خوشم می آد از زبون تو بشنوم مرد شده .
بازجو : مثل خودته ، تازه می فهمم .
مکث .
گیجم کردی .
تصویر بازجو در میان بی نهایت نخی که از هر سو گذشته اند .
باورش سخته ،،، می گم بیارنش .
سلدوز : نیومدم ببرمش .
بازجو : کجای کار می لنگه ؟
سلدوز : فهمیدنش کار توئه .
سیاهی . نور .
ارسلان کنار ویلچر سلدوز روی زمین نشسته است .
بازجو پشت به سلدوز و ارسلان از پنجره بیرون را نگاه می کند .
ارسلان : آره اشتباه کردم بابای من ، اگه دلم برای جوونای شهرم سوخت که از بس بیکارن می رن سراغ هروئین اشتباه کردم ، اگه نمی کردم منم
مثل همه دکتر مهندسای شهر راهمو می گرفتم و می رفتم اونور مرز ، می رفتم تو اروپا ، می رفتم سوار تاکسیای مدل بالا می شدم ،
دلم از این نمی گرفت که شهرم شده شهر سر راهی قاچاقچیای سیگار و مشروب ، دلم از این نمی گرفت که هم سن و سالام ، 6
دوستای دانشگاهیم دیگه امیدی به زندگی تو این شهر ندارن ، می رفتم دنبال کار خودم ، به من چه بیفتم دنبال اونایی که می خواستن
این شهر مرزی هم منطقه آزاد بشه ، به من چه که با این کار منطقه تحول پیدا می کرد ، به من چه که جوونا کار پیدا می کردن ، من
چکاره بودم به فکر اونا باشم ، بذار تا ابد توسعه پیدا نکنه شهر و دیار اجدادیم ، من اگه حالیم بود با مدرکی که دارم بهترین
دانشگاههای دنیا ادامه تحصیل می دادم ، اشتباه نمی کردم اینجا نبودم ، آره بابای من ، بذار اونایی که بازار مرزی دستشونه با خیال
راحت به کارشون ادامه بدن ، اونا حق دارن اما ما چه حقی داریم آخه ؟ آره باید همه اینا حالیم بود ، ، ، هفتاد درصد مشروب تهران از
این نقطه مملکت قاچاق می شه که بشه ، به من چه آخه ، آره من اشتباه کردم ، منم باید یه سمند می گرفتم زیر پام و می زدم به دل
جاده ، ببر که ببر ، حالام اصلا مهم نیست ، منم آدمم ، یاد می گیرم ، یعنی یاد گرفتم ، یعنی یادم دادن ، می بینی ، بالاخره پسرت بزرگ
شد ، مرد شد ، خیلی هم مرد شد ، مدیون دوست دوران جنگتی تو ، آخه باعث شد پسرت بزرگ شه ، مدیونشی بابا .
سلدوز : اگه اونایی که دنبال منطقه آزاد کردن اینجان فقط شعار داده باشن بدجوری فریبت دادن بابا .
ارسلان : اگه اونا تونستن شعار بدن علتش اینه که شما میدون دادین شعار جای عملو بگیره .
سیاهی .
صدای سیلی که در فضا می پیچد .
صدای ارسلان :
عزیزیم اوردوبادا
سلماس دان اوردوبادا
سرکرده قوچاق اولسا
هئچ وئرمز ، اوردوبادا .
پایان .
91.05.08
نمایشنامه : سد معبر .
بیر گئنج اوغلان خیاباندا بساط آچیب و پالتار ساتیر .
اوغلان : گل آپار ، گل آپار ، حراج اولدو ، قالماسین ، بایرام گلیر یاز گلیر ، تزه ایلده تزه کوینک یاراشار سیزلره ، گل کی قالمادی ، ساری قیرمیزی
آغ رنگیده وار ، به به ، گل آپار قالماسین ، حراج اولدو جاماهات ، حراج اولدو ، تورکیه تی شرتی گلدی ها بازارا ...
بیری : نئچه دی جاوان ؟
اوغلان : اوجوز ، یئتدی مین تومن ، گوتو کی گوزه لین سئچیبسن ،،، اودا خوشدو ، رنگیده دوشر اوزوین ، گل آپار حراج اولدو جاماهات .
بیری : اوغلان نه حراجی ، یئتدی مین تومنین نیی حراجدیر ؟
اوغلان : کوکو ، آی دایی او توکاندا بو جینسی یازیب اون بئش مین ، اینانماسان گئد سوروش ، آمما دئمه من یوللادیم قیمت بیلسن .
بیری : نه ایشیم وار اورادا ، او توکانینین ایجاره سین چکیر اوستونه ، سن توکوبسن خیاواندا ساتیرسان .
اوغلان : ائیله اودور اوجوز وئریرم دا ...
بیری : بئش مینه وئر ایکیسین آپاریم .
اوغلان : بئش مینه آلمیشام ، آلتیمین بئش یوز وئر آللاه برکت وئرسین ...
بیری : بئش یوزه آدام آغیز آچماز کی آخی .
اوغلان : آلتی مین وئر گوتور گئد ، تئز اوبیریسیلر بیلممیش ،،، اود ووردوم مالیما جاماهات ، گل آپار حراج اولدو ، ، تی شرته باخ سن آللاه .
بیری : یاللاه ...
اوغلان : برکت ، خوش گلدین گوزوم اوسته ،،، قالماسین ، بایرام گلیر یاز گلیر ، گل آپار ، حراج اولدو تورکیه تی شرتی ،،، گل گوروم .
بیری : بو یاخچیدیر یا بو ؟
اوغلان : اوزون گوتدوقون ، داها او بو ائیلمه گوزوندن دوشر ، آپار گئی کئفین ائیله ،،، گل جاماهات گل .
ایکیمجی : آی بالا قیز پالتاریدا ساتیرسان ؟
اوغلان : ننه او تی شرتلر قیزلار اوچوندور .
ایکیمجی : گوروم هانسی ؟
اوغلان : خیدمتینده دیر .
ایکیمجی : نئچه ؟
اوغلان : یئتدی مین ...
ایکیمجی : اوش مینه وئر گئدمییم اوتایلارا ، قیچیم آغریییر ، وئر آپاریمدا .
اوغلان : ننه بونلار تورکیه تی شرتیدیر ، باهالیدیر .
ایکیمجی : سن باها آلیبسان منه نه اوغول ، من اوش مین وئرجم .
اوچومجو : آی اوغلان ییغیشدیر قاچ ، شهرداریدن گلدیلر ، ییغیشدیر ،،، اویاندان ، اویاندان .
اوغلان : آی ننه تئز اول گوروم ، گلدی ها ، وئر منه گئدیم .
ایکیمجی : اوش مین وئریم ؟ 1
اوغلان : بابا او تی شرتی وئر ، ایندی یئتیشر ...
ایکیمجی : یئتیشرده یئتیشسیندا ، گل بو پولو گوروم .
اوغلان : آی هوو ، ایستمدیم ننه ، پولدا اوزویون تی شرتده ، سونرا گلسن بازارا آلتی مین گتیررسن ، من گئتدیم .
ایکیمجی : شوغلوزوممه اولا بیلمرم ، گل پولویون .
اوغلان : گئتدیم من ...
دوردومجو اوغلانین الیندن یاپیشیر .
دوردومجو : هارا گئتدین ؟ هله تزه موشترین وار ، نده چاللاشیر ، دایاندا بسدیر .
اوغلان : بیر سیرا بساطیمی پوزوبسان دویمویوبسان ؟ ندیر باخ ؟
دوردومجو : دیله باخ بوندا ، یوخ گل منی وور ...
اوغلان : او سیزین الی ییزدن گلیر ، منیم یوخ ، من کاسیب بیر آدامام ، هارادان تاپاجایام دیه وئرم .
دوردومجو : هان پس دیه اولماسایدی ووراردین ، سن یئکلسن نه اولارسان ؟ لات ...
اوغلان : آی یئکه کیشی آغزیندان دانیش ، من لات اولسایدیم ...
دوردومجو : منله آغیز آغیزا وئرمه گوروم ، آچ گوروم بساطیندا نه وار بو یئکه دانیشیقین .
مامورلار ایستییرلر بساطی آلالار اوغلانین الیندن اوغلان وئرمیر .
اوغلان : اولسمده قویمارام بونو آچاسیز .
ایکیمجی : سن مامورسان بالا ؟
دوردومجو : هیه ننه ، اونودا وئر منه .
ایکیمجی : بونو آلمیشام ، بو نه ایش گوروب بوجور دوره لییبسیز بیلسین ؟ اوغورلوق مالی ساتیر ؟
اوغلان : آی ننه نه اوغورلوق مالی ؟ گور آد قویا بیلرسن ؟ بو شهرداری مامورودور ، سدمعبر ائیلمیشم مثلن .
ایکیمجی : واللاه من کی باش قورتارمادیم ، اوغورلوق مالی اولماسا آپارارام ، گل بو اوش مینی آل دئگینن آللاه برکت وئرسین من گئدیم .
اوغلان : آی ننه قوی گوروم باشیما نه داش سالمالیام ، اودا سنین ، پولودا ، گئد ، حالال خوشون اولسون .
دوردومجو : کیسه دن باغیشلییرسان ؟ ننه اونو وئر منه گوروم .
ایکیمجی : نیی ؟ پولو ؟
دوردومجو : پالتاری ، پولو یوخ .
ایکیمجی : دئییرم ائیله گل پولودا وئریم اول ریضاخان ژاندارماسیدا .
دوردومجو : آی ننه نیه به یئکه دانیشیرسان ، گئد .
ایکیمجی : من یئکه دانیشیرام قاناجاقسیز یا سن ؟ اوتانمیر بیر قوجا آروادین اوستونه قیشقیریر ، آخیرزامان اولوبدا ، گل اوغلان سنده پولویون آل
دئگینن آللاه برکت وئرسین من گئدیم .
اوغلان : خئییر ها ،، ننه آپار دئدیم .
ایکیمجی : پولویون آل سونرا .
دوردومجو : وئر منه آپار .
ایکیمجی : سنه نیه به آخی ؟
دوردومجو : آی قوجا ننه گئد ایشیمیزه یئتیرخ ، گئد .
ایکیمجی : ویی ، آخی سن نه کاره سن منه دئییرسن گئدم ؟ خوشوم گلیر دورموشام ، بورادا صاحابلانیبسیز ؟
دوردومجو : ایلیشدیخ سنه یوخ ؟
ایکیمجی : یوخ بیز سنه ایلیشمیشیخ ، گور کیم چیخدی بیزیم قاباقیمیزا بویون .
دوردومجو : اوتور بونلاری ، اوغلانیدا بساطیلا بیرلیکده میندیرین ماشینا آپاراخ .
اوغلان : من سیزله گلن دئییلم . 2
دوردومجو : یوخدا ، یئکلیبسن ؟ کئچ مین ماشینا گوروم .
اوغلان : اولومود آپارا بیلمزسن ، او سیرا اللی مین ضرر ووروبسان بسیمدیر .
دوردومجو : آدام اولمویوبسان کی بوراداساندا ، کئچ ...
ایکیمجی : آی کیشی جاماهاتین اوشاقین اولدوردون ، اوتور اونو .
دوردومجو : کئچ اویانا گوروم سنده .
اوغلان : اوتور منی ، اوتور گوروم .
ایکیمجی : به من دئمیرم بونو بوراخین گئدسین ؟
دوردومجو : کئچ اویانا آی قوجا قادین .
ایکیمجی : تو سنین اوزوین باخ ، اوتان واللاه ، اوتان اول .
دوردومجو : میندیرین ماشینا گوروم سیزده .
اوغلان : آی جاماهات نیه به دوروب باخیرسیز ؟ کومک ائیلیین آخی ؟ من هله هئچ ، بو سیزین ننه ییز اولسایدی دوروب باخاردیز ؟
دوردومجو : قودوخ بالاسی هله میللتی تحریک ائدیر ، جهنلم اول مین ماشینا گوروم .
اوغلان : مینمرم ، اولدورسنده مینمرم ، آی جاماهات کومک ائیلیین بیزه .
بئشیمجی : قارداش سدمعبر ائیلییب دوز ، آپارمالیسان بونو دوز ، داها نیه به اولدورورسن بیلسین ؟
دوردومجو : سیز قاریشمایین ، کئچین گئدین .
اوغلان : یوخ گئدمیین ، بو بیر سیرا زورلا منیم بساطیمی ییغیشدیردی آپاردی ، ایندیده آپارسا بدبخت اولارام .
دوردومجو : بو سیرا هم بساطیین آپاراجام هم اوزویون .
بئشیمجی : اوزونو داها نه اوچون ؟
دوردومجو : آی جانیم من سنین ایشیین باش چکیرم ؟ سنه نه دخلی وار آخی ؟
بئشیمجی : سوروشدومدا .
دوردومجو : سوروشما یوخ ، گئد ایشیین دالیسیجاق گوروم .
ایکیمجی : آی هوو ، بو هاممیلا داوا داوا دئییر ...
اوغلان : بیر یاززیق آدامام ، قویمایین آپارسین بساطیمی ، اوندا واللاه نه ییم وار الیمدن گئدر .
بئشیمجی : آقا سنده بو سیرانی اوتور گئدسین ، داها گلن سیرادان بونو گورسن ایه .
دوردومجو : بو ایشیندن ال چکن دئییل ، اینانمیرسیز سوروشوندا .
بئشیمجی : من سوز وئریرم بودا ایشیندن ال چکه ، دئگینن بورالاردا تاپیلمیاجاقسان .
اوغلان : اولسون او منی داها بورادا گورمز آمما من آجیمدان اولمویجم کی ، اویانلاردا ساتاجایام .
دوردومجو : بویورون ، دئمه دیم ، دوش یولا گئد مین ماشینا گوروم .
اوغلان : آی جاماهات سیز بونا بیر سوز دئیین ، منیم ایندی خیابانلاردا پالتار ساتماق وقتیمدی ؟ من گرک ایندی مدرسه ده اولاردیم ، آخی بیر
سوروشان اولمویاجاق دردیم ندیر ؟ نیه بورادایام ؟ باخین بونلار منیم بوتون سرمایه مدیرلر ، بو آدام منیم الیمدن آلسا بونلاری من نئجه
پول قازانیم گئدیم ننه مین داوالارین آلیم ؟ هان ؟ دده م یوخدور ، اولوب گئدیب ، بیر منم بیر ائو آدام ، ننه مده ناخوش ، آخی
اینصافدیر پولوم الیمدن گئده ؟
دوردومجو : اوزونو نه ووروب تولکو اولوملوقونه .
ایکیمجی : طیفیل بالا ،،، اوتان باخ ، اوتان .
دوردومجو : ننه گئد اویانا گورومدا .
بئشیمجی : سوزلری دوز اولسا ایشین اولماسین ، اوتور ایشین گورسون .
دوردومجو : منه ربطی یوخدور سوزلری دوزدور یا یالان ، منیم ایشیم سدمعبر ائیلینلری ییغیشدیرماقدیر ، پولو یوخدور گئدسین کمیته ...
اوغلان : منیم خوشوم گلیر الیمین چورگین یییم ، آتامین وصیتیدیر منه . 3
دوردومجو : اونودا اوزون بیلرسن .
اوغلان : بیلمیشم کی بورادایامدا .
دوردومجو : جاواب وئرمه گوروم ، کئچ گئدخ .
اوغلان : اولومو آپاراجاقسان بویور .
بئشیمجی : باخ گوروم بونو آپاردین ، وساییلین آلدین ، صاباحدان بو پولسوز قالدی گئتدی خیلاف یولا نئجه اولاجاق ؟
دوردومجو : گئدمسیندا .
بئشیمجی : بوجورده سن دئییرسن گئدسیندا .
دوردومجو : آغ ساققال کیشی ، دوش یولا چیخ گئد ، منیم آغزیمی آشما ...
بئشیمجی : شومور دئییلسن کیشی ، آدامدا بیر مورووت اولار .
دوردومجو : منه لازیم دئییل .
بئشیمجی : هاممیا لازیمدیر .
دوردومجو : بونو بوراخسام اوز اوشاقلاریم آج قالار ، بونو ایستییرسن ؟
بئشیمجی : گئدر اویاندا ساتار ، شلوغ اولمویان یئرده .
اوغلان : گئدرم آمما اوندا گرک بیر توکانین قاباقیندا وساییل قویولمویا ، بو دوز دئییر توکانلارین قاباقین ییغیشدیرسیندا .
دوردومجو : بوشلودا چیخدیخ هله ، من اوزوم بیلیرم بو نئجه ...
ایکیمجی : سوزو دوزدوردا ، توکانلارین هاممیسینین قاباقیندا وساییل قویورلار .
بئشیمجی : منده سوزون منطیقی بیلیرم .
دوردومجو : منه بوجور دئییبلر ، اونلار عواریض وئریرلر ، بو نئجه ؟ دور آیاقا گوروم سنده .
اوغلان : وای قولوم ، وای قولوم ، دده ، دده .
ایکیمجی : شوموردور واللاه بو .
بئشیمجی : اوتوردا اونو ، اولدوردون آخی .
اوغلان فورصتدن ایستیفاده ائیله ییر و بساطی الینده قاچیر گئدیر .
دوردومجو : توتون اونو ، توتون اونو .
سون .
91.05.08
باخدیم
چیخماز هئچ نه آشکدان بیزه
آخی
دوشوبدور باغلی بیر ایشگیل به ختیمیزه !
اوخوماق
قانماق
بیرده یاتماقدیر بیزیم قیسمه ت بو دونیادا
باخدیم تالئیمه
روزیگارا ...