درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

صبر ...

دخترک دم از عشق می زد  

به شوری بی پایان تر از شور لیلی

پسر با هزار تخفیف نام دوستی را بر لبانش ماندگار کرد  

آخر 

روزگار خود می شناخت 

و 

مردمانش را 

دمدمی ترین خلق عالم ! 

دخترک که می رفت 

پسر هنوز باور نداشت 

من اگر عاشق نبودم او که بود از ته دل !!!

مگر نگفت هستم ؟  

با هزار دلیل پر باور ؟ 

ایمان بی خلل ؟ 

و پسر با خود می گفت  

گاهی شناخت اگر با صبر یکی شود معجزه ای خواهی دید 

برای دیدن معجزه تعجیل مکن ! 

صبر را برگزین ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد