ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فیلمنامه کوتاه : هارایلا ...
روز . خارجی . جاده .
آشیق هارای در حالیکه سازش را در دست گرفته است در جاده ای که انتهایش در پس تپه ای در مه غلیظی گم شده آرام آرام و رو به افق در حرکت است ..... اما انگار افق از او دور می شود ..... خسته شده است ُُ ُ ُ کنار جاده روی سنگی می نشیند ..... اسب سواری به تاخت از دور در حال نزدیک شدن هست ُ ُ ُ آشیق برایش دست تکان می دهد تا او را هم با خود ببرد ُ ُ ُ اما او توجهی نکرده و بسرعت رد می شود و می رود ..... آشیق همچنان نشسته است ..... از دور درشکه ای نزدیک شده و بی توجه به تکانهای دست آشیق رد شده و می رود .... آشیق همچنان نشسته است ..... دوچرخه سواری بسرعت از کنار آشیق که برایش دست تکان می دهد بی توجه رد شده و می رود ..... آشیق همچنان نشسته است ..... با شنیدن صدای موتورسیکلت آشیق می خواهد از جایش بلند شود تا او را نگهدارد که موتورسوار بی توجه به او و با سرعت دور می شود ..... آشیق در حالیکه پشت سرش را نگاه می کند آرام آرام عقب عقب و رو به افق براه می افتد ..... اما انگار افق از او دور می شود ..... آشیق برگشته و براه خودش ادامه می دهد ..... صدای اتومبیلی شنیده می شود که در حال نزدیک شدن هست ُ ُ ُ آشیق هارای بی توجه به صدا به راهش ادامه می دهد ُ ُ ُ با نزدیک شدن اتومبیل آشیق بی آنکه برگردد و نگاه کند فقط دستش را برای متوقف کردن او تکان می دهد ُ ُ ُ اتومبیل بی توجه رفته است ..... آشیق براهش ادامه می دهد ُ ُ ُ از تپه بالا می رود و در مه گم می شود ..........................
ادامه . خارجی . پشت بام منزل خان روستا .
بچه ها از پشت بام جاده را نگاه می کنند ..... خبری نیست ُ ُ ُ جاده خلوت است و آنسویش در مه گم شده است ..............
اسب و درشکه و دوچرخه و موتورسیکلت و اتومبیل در کوچه قرار دارند . کوچه خلوت است .....
حیاط پر است از آدمهایی با لباسهای نو ُ ُ ُ عروسیست ُ ُ ُ اما خبری از از رقص و بزن و بکوب نیست ..... همه بلاتکلیف در گوشه و کنار حیاط نشسته اند ..... خان ناراحت و عصبانی اینور و آنور می رود ..... خورشید در حال غروب کردن است ..... سر و صدای بچه ها بلند می شود ...
بچه ها : آشیق ..... آشیق هارای گه لدی ..... آشیق گه لدی ... ۱
همه به جنب و جوش می افتند ..... خان می خندد ..... عروسی شروع شده است .................
۱ - آشیق ..... آشیق هارای اومد ..... آشیق اومد ...