ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دیوارلاری ییخاقین گه ره ک
که له فچه له ر آچلسین ال له رده ن
زینجیرله ر باغلی قیچدان
باغلی قاپی اولماسین گه ره ک
شادلیقی چاغیر
توتولو اوره گ داها به سدی
آچیلی گویله ر بیزی گوزله ییر
گئده ک گه ره ک
وئرین ال اله
سیندیرین زینجیری ...
رهایی عشق است
رهایی نهایت آزادی از اسارت است و زنجیر
پرواز را با رهاییم به آسمانها هدیه داده ام
کاش
از کران تا به کران این جهان تاریک
هیچ پایی به بندی نباشد گرفتار
و
سواران آزاد دشت
بی واهمه هجوم گلوله های سربی کور
بتازند تا اوج خدا
مرا آرزوییست
بشنو یارم
و آمینش بگو از ته دل زلالت
پروردگارا زنجیری مگذار باشد بسته به دستی خون گرفته از تنگی و سایش
که رهایی عشق است ...
شراب هم به آسمان پروازم نمی دهد که ماندنی ترین شب هجران است این شب تاریک
صدایی در باد نشنیدم به آشنایی و مهر که بر آمده از حنجره یاری باشد
نگاهی ندیدم به این شهر مردگان
بوی یاری نیست
از میان این هزاران همشکل آدمی نام
اندکی را دوست می داشتم و خواهم داشت به حرمت پاکی اندیشه های پر صلابتشان
چه زنجیر
چه طنابی که دستهای دوست را بی قلم کرده و ناتوان
تا ابد نخواهد ماند
صدایی پایی می آید با خستگی همراه
و من تنفرم زین زنجیرهاست ...