ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
آختارما گوزه ل تاپیلماز آخی
ـ بیلمه دیم نه دیر آختاردیغین !
اوره کده یاشاد ایسته دیغین آشکی !
کیم تاپیب سه نده اولان ایکیمجیسی !
بیر گون مه ن او دونیایا گئده ن اولسامدا خوشام
ـ اولوم سه نده ن تئز توتار الیمی !
اولوم گونو
سون ساهاتدا
گوزوم یاش اولسادا گولوش دوشمویه جه کدیر اوزومده ن !
ـ به سه ن ؟
بیلمیره م !
اوزومه بیر سوز دئمی ییبسه ن !
بیزیم بیر آرا پیشی ییمیزده وار
ـ اولماسا دان !؟
جانیم اوقه ده ر آجیدیر هئچ ایلان یئمه ز اتیمی !
توپراقیم اوسته ده اوزگه له رله گوز یاشی یوللویاجاقسان ؟
اونادا راضی یام
یوخ
سه ن آغلاما
یاغمور یوللاسان به سیمدیر بولوتلارلا ...
چوخ گه لدیم یورولدوم
آرابانی ساخلادیم بیر که ندین قیراقیندا
گئجه ساهات ایکی !
ته زه گوزله ریم قیزیشمیشدی بیری چالدی شوشه نی !
جان ؟
نه یاخچی ؟
اوزاقدان گه لیردیم یورولموشام
اولار یاتام ؟
باغیشلایین
گئده ک ائوه دا !
یاشا !
گئتدی !
آز کئچتدی چوخ کئچتدی بیر آیری آرابا دوردو !
دینمه میش سویله دیم یورقونوم ایسته دیم بورادا یاتام
به لکه م یورقونلوقون داشین آتام !
اولدو دئدی گئتدی اودا !
بیریده تاپیلدی بیر آز سونرا !
بیر سوز سوروشمامیش یاندیردیم آرابانی گئتدیم !
ائیله بیل او که ندین هاممیسی فوضولویدولار !
هاممی کومه ک اوچون حاضیر گئجه یاریسی !
گئجه یاریسیدا کومه ک ائیله مه ک اولار ؟
هه رده ن یاخچی اولماق آرتیقلاشاندا پیسه دونور !
راه که افتادم صدای خواننده هم بلند شد :
دلگیرم از تو
بی نهایت
تا قیامت
خداحافظ !
با خودم گفتم اینم از فال سفرت پسر !
از هر چی میشه تفسیری کرد !
راه افتادم
بسم الله !
تنهائی !
راه !
سینا و دوستش رو برداشتم نصف راهی !
برو که رفتیم !
سلام پایتخت بی معرفت !
آشناها میان دیدن هم !
نه نیومده !
تهران بزرگه می آد اونجائی که باید بیاد !
به خودم گفتم !
برو بگرد بچه !
چرخی زدیم !
بازی وقتی شروع شد که تو رفتی
ـ با توام سولماز !
کسی که چیزی نگفت بهت ؟
میگفتی مگه جای خالی پیدا میشه تو این شلوغی که آدم فکرای اونجوری داشته باشه حالا ؟
فردا میبینمت !
ـ میدونستم نمی آد اونی که باید بیاد !!!
بای !
رسیدم که خونه زدن به خیابونا
چه عالی !
شهر شلوغ بعد دو نصف شب حال میده برا اوتول سواری !
ما که اوتولومون هئی همچین فقط راه میره
فرید اما خب شاسی بلند داره !
سورنتوی مشکی !
تو شهر خودمون امپراطور !
اونجا ؟
ببین اینو !
بابام وئی !
عاشقشم !
اسمی که رو سبیلای هیتلری اون اوتول گذاشتیم
روباز و سفید !
یه لاستیکش می ارزه به کل مرسدسای تهرون !
داد زدم از داخل ماشین خوشتون باشه عشقیا
پسره خندید
دختره حقم داشت ناز کنه و بینیشو بالا بگیره !
جردن همینه خب !
دور زدن دور یه بلوار !
عصرای باحال تهران !
دخترای موتور سوار جین پوش !
بزن بریم رفیق !
سرعت و حال !
آقا گشنمه ها !
برو ستارخان !
وای که خاطره هام زنده شدن
دانشجو رو چه به این غلطا ؟
ده نفری جمع شدیم تا بزور حساب کنیم پول یه کاسه سیرابی رو !
یادش بخیر همدوره ای های هم پیاله !
داوود و صمد بود و من و امیر و علیرضا با علی و خداداد !
شهباز و ابوالفضل !
اون پسره اسمش چی بود اردو میخوند و ما درسشو مسخره میکردیم ؟
داوود یه دادتسون داشت مال عهد بوق !
میگفت بابام باهاش راننده هیتلر شده بود !
یادش بخیر !
گفتم مگه بازه این موقع شب ؟
شنیدم که شبانه روزیش کردن !
اینم از بره سفید ستارخان و یه کله پاچه دبش !
اونجا بهترش رو داریم
اونجا ؟
شهر خودمون
خوشمزه تره !
کلاسش بالاتره !
نمیدونم !
نه ! سنتیه مدل قدیمی !
بازم رسیدیم به چنارایی که اون بالا میچسبن به هم و میرن تو آغوش همدیگه !
ـ آغوش ؟!
خیابون خیس بارون زده !
ـ گفتی بارون ؟!
نم نمک مثل چشای پسرک منتظر !
یه زمونایی بود عاشق سروای ساعی بودم !
یه راهرو خلوت و تنگ !
یادش بخیر جوونیای آقا دانشجوی دیروزی !
برو بالاتر !
کجا ؟
فرشته !
برا فرید یه مغازه خریدیم اول فرشته
مجتمع تازه ساخت یه فامیل دور !
تحویلی شش ماه بعد !
مبارکه !
به ما که همین نسکافه میرسه و این شیرینی !
مبارکه پسرخاله !
دوستاتم خوب حال دادن به ما این چند روزی که مهمونت بودیم !
خب دیگه !
قیمتا اومد دستم !
گوشی چی ؟!
خندیدم !
بهش گفتم یه روز یه فرشته گفت فرید رو باهام دوستش بکن !
پس کوشش ؟
گفتم نشد خب !
گفت شماره موبایلمو بده بهش
اون فراموش نمیکنه عشق اولش رو !
کلی خندیدم
جدی گفت : باور کن
اما اونم داشت میخندید !
منم میدونستم یه جورائی راسته حرفش
ـ اما یه جورائی خب !
چرخی زدیم اونورا
یه جمله دیدم از سعدی
معنیش این بود
کل زندگی نمی ارزه دلی رو برنجونی !
استانبول و الهیه هم خوبن !
بالاتر !
یاد سربازی و مرخصیای روزای جمعه افتادم
افسریه !
قدم رو !
لویزان !
مخابرات !
دربند و نیمرو !
حالا دیگه کسی اونورا نیمرو نمیخوره !
هووه چقدر رستوران !
اگه ابراهیم بود حتم دارم با سهراب و شهرام میزدن زیر آواز
ـ ترکانه و گرم !
علیرضا چی ؟
ازش بریدم !
نامردی یادگرفته تازگیا !
ـ تازگیا ؟
بگذریم !
برو بالاتر !
درکه !
ولنجک !
دشت بهشت و بلوارای جدید !
استادم رو هم نبردم از یاد
آقا بریم ارشاد !
سلام مناره آبی رویائی !
یادش بخیر قدیما !
اینجا کجاست ؟
جمشیدیه خب !
آهان یه چند باری اومده بودم اون زمونا !
از لجم نبود اما ترانه ترانه محلی بود که هنوز میخوند
با صدای بلند
شده بودم بیست و چند ساله !
آخه
آخه داشتم از هوائی نفس میکشیدم که اون پسش داده !
ـ راستی کجاست الان ؟
یهویی زد بسرم بریم اون پائین مایینا !
سلام سردار !
قربون اون سبیلای مردونه ت !
ـ لکه خونی دیدم کنار سنگ مزارش که هنوز تره !
سرخترین سرخی هستی !
بالاتر اومدیم
شوش !
مولوی !
بازار !
آذربایجان و سعدی !
جنوب شهر و جهان پهلوان تختی !
یادم اومد اون بالای شهر هیکلای درشت زیاد دیدم
هورمون و تغذیه !
مردونگی ؟!
نمیدونم !
قصه قصه شهر شیشه است و کریستال !
تو پارکا دنبالت میکنن قالب کنن !
نه !
مشتریاشون مشخصه !
دختر و پسر !
چه فرقی میکنه آخه !
روزگار زمونه پوله و تراول !
البته همراه با یه ترکیب خوب و تیپ بالا !
ـ چند ساله دیگه می افته کنار خیابونا !
خوش باش بابا !
چه ساده ام من که فکر کردم اینجام میشه مثل ماها باشن آدماش !
ـ دهاتی !
نمیشه !
وقتی دخترا خوش هیکل میشن و لوپز
چرا پس عقب بمونه قافله سالارای امروز !
دیگه از مانتو خبری نبود یه جورائی
دادنش موزه ؟
ـ آویزون بیخ شورت گوگوش و سوتین سپیده !
اون بالاها دخترا شلوار تکی داشتن به پا !
روزگار روزگار ترکیب جیگرکیه باسن و کمر !
همه نود شصت و نود !
چه سینه ای !
چهره ها ؟!
فشن و برنزه !
حالیم نیست کلاسای بالاترش !
گفتیم آبجی پائینم باشه کلاسمون نمره مون اما اون بالامالاهاست !
یهو دوروبریام همه داد زدن :
ایف !
انگار دمت گرم جدیدشون بود !
ایول !
سینا کف کرده بود !
پسر دائی اوضاع ؟!
استخون دادیم دهنش !
ـ تهرون ندیده !
حالا این بره باکو چکار میکنه ؟
یه اعتراف :
شبای باکو قشنگتره !
ـ نه تعصب کورکورانه ندارم !
کجا بودیم ؟
آهان !
شهرک غرب و ایرانزمین !
ـ نگو نمیدونستی اونجام !
رفتیم به سلامتی کنکور دادیم تا امسالم حاضری بزنیم این عادت سالیانمون رو !
همسنای من دکترا دارن
پروفسور شدن یک در میان !
بعضیام فوق !
اما خب این مخ معیوب کار داده دست ما !
شایدم عشق به سینما !
تیاترا تعطیل بودن
شانس نیست که !
نشد بریم دیدن عمو بهزاد !
بی خیال
اگه خدا بخواد چهارفصل باهاشم خرداد ماه !
تیاتر شهر ؟!
اوهوم !
کاش گلچهره هم باشه !
نیست !
اسمش این نیست ؟
نه خودش
میگن اونوره آبه !
آهان
هر جا باشه بازیگر خوبیه !
برگردیم به خودمون !
آخ عشق !
گفتی چی ؟
بی خیال بابا !
نه جون من ؟
گیر نده حالا !
د بگو خب !
عشق !
راحت شدی ؟
دوست داشتی دوباره حال همه گرفته شه ؟
نوکرتونم !
شرمنده !
اینم از من که از خودش اومد بیرون !
بزن برو که تا تهش هستم !
گور بابای عاشق دربدری که خودم باشم !
به دنده چپش !
با ادب شدی اسمش که این نیست !
شایدم راستش !
جدا تو از کدوم یکیشونی ؟
اونوری یا اینوری ؟
نکنه هیچکدوم ؟
شلیک خنده جوونا !
قاطی شده بودم !
نیومد که نیومد !
بخدا میدونم میدونست کجام !
دلم میلرزه یه جورائی !
تندترش کن !
آزادی !
دور بزن !
تخت طاووس !
مهناز برم یادت بیاد اونجام کار میکردی یه زمونائی ؟
سید خندان !
برو گیشا تا بهت بگم !
اینجا میشه براحتی یه ترمز زد و شب مکید !
دخترونه داره و پسرونه !
کی گفته نداره ؟
همه پلا دارن !
هر جور که عشقته پسر !
پایه ای ؟
کی بودیم اهل اینا که میپرسی تو ؟
در ضمن این یارو اگه بیفته چشمش به شورت ماماندوز من تا پنج ساله بعدی کارش تعطیله !
واللاه بخدا !
یه نوشیدنی به حساب پولدار جمع !
بزرگ و کوچک نمونده که !
همه قاطی !
دلم اما بدجوری هوس ذرت کرده بود !
ذرت مکزیکی
نیومد که !
ـ میگن یه روزی میاد اونی که باید بیاد !
سولماز چی میخوری تو ؟
انگار دختره اصلا شکم نداره !؟
بهتر !
با صرفه ست !
آی کنس روزگار !
ندارم خب !
برو بابا !
رفتیم !
چقدر بلنده این میلاد !
کتاب چی ؟
شانس ما نمایشگاه تمومه !
آخی !
حالا اگه تعطیلی نبود ترافیکش چقدر میشد این شهر بزرگ !
اه ! کلافه شد آقا کوچولو !
دود و دود و دود !
انگاره ای از مه !
دیده نشه تا چشمی که دروغ میگه !
آخه
زندگی باید کرد !!!
بی دروغ میشه مگه ؟
هی بد نشد !
دوری زدیم و اومدیم
باز هم همون ترانه :
دلگیرم از تو !
تکرار
تکرار
تکرار !
دخترا اینجور مواقع تیز میشن !
فهمید درد تکرار چیه !
خداحافظی میکردم با خیالش !
نخواستم چشام دروغ بگه به سولماز
گفتم بده اون عینکت رو بینم !
داشتیم میومدیم خب !
بایدم میگفتم خداحافظ !
تکرار ترانه غزل خداحافظی من بود !
رفتیم !
شرمنده !
بیشتر از این تو چنته چیزی ندارم بخدا !
یه ماقبل تاریخی !
ناآشنا با هر چی متده !
آخه چی بلدی که اینم بلد باشی جز ادعای عاشقی ؟
چکار کنم میگی ؟
خدام ما رو اینریختی آفریده !
اینم از امشب
سحر اومده بود !
از دور کوه و دشت خودمون پیداست
با اینکه هزاران سال عقبه از تمدن جدید
اما
دوستش دارم
تا ابد ...