درام

متنهای دراماتیک

درام

متنهای دراماتیک

یاغمورا داریخمیشام ...

آختارما  گوزه ل   تاپیلماز  آخی 

ـ بیلمه دیم   نه دیر  آختاردیغین !

اوره کده   یاشاد   ایسته دیغین  آشکی ! 

کیم  تاپیب   سه نده  اولان   ایکیمجیسی ! 

بیر  گون   مه ن   او   دونیایا  گئده ن   اولسامدا   خوشام  

ـ اولوم  سه نده ن   تئز  توتار  الیمی !

اولوم  گونو 

سون  ساهاتدا 

گوزوم  یاش   اولسادا   گولوش   دوشمویه جه کدیر  اوزومده ن ! 

ـ به   سه ن ؟ 

بیلمیره م ! 

اوزومه   بیر  سوز   دئمی ییبسه ن ! 

بیزیم  بیر  آرا پیشی ییمیزده  وار   

ـ اولماسا   دان !؟

جانیم  اوقه ده ر  آجیدیر   هئچ  ایلان   یئمه ز  اتیمی ! 

توپراقیم  اوسته ده  اوزگه له رله   گوز یاشی  یوللویاجاقسان ؟ 

اونادا   راضی یام 

یوخ 

سه ن  آغلاما 

یاغمور   یوللاسان  به سیمدیر   بولوتلارلا ...

یورقون ...

چوخ  گه لدیم  یورولدوم 

آرابانی  ساخلادیم  بیر  که ندین  قیراقیندا 

گئجه   ساهات   ایکی ! 

ته زه   گوزله ریم   قیزیشمیشدی   بیری   چالدی    شوشه نی ! 

جان ؟ 

نه  یاخچی ؟ 

اوزاقدان   گه لیردیم   یورولموشام    

اولار   یاتام ؟ 

باغیشلایین    

گئده ک   ائوه دا ! 

یاشا ! 

گئتدی ! 

آز   کئچتدی   چوخ   کئچتدی   بیر   آیری   آرابا   دوردو ! 

دینمه میش   سویله دیم   یورقونوم   ایسته دیم   بورادا   یاتام 

به لکه م   یورقونلوقون   داشین   آتام ! 

اولدو  دئدی   گئتدی   اودا ! 

بیریده   تاپیلدی  بیر   آز   سونرا ! 

بیر   سوز   سوروشمامیش   یاندیردیم   آرابانی   گئتدیم ! 

ائیله بیل   او   که ندین   هاممیسی   فوضولویدولار !  

هاممی   کومه ک   اوچون   حاضیر   گئجه   یاریسی !

گئجه   یاریسیدا   کومه ک   ائیله مه ک   اولار ؟ 

هه رده ن   یاخچی   اولماق   آرتیقلاشاندا   پیسه   دونور ! 

  

سفر ...

راه که افتادم صدای خواننده هم بلند شد :

دلگیرم از تو  

بی نهایت 

تا قیامت 

خداحافظ ! 

با خودم گفتم اینم از فال سفرت پسر ! 

از هر چی میشه تفسیری کرد ! 

راه افتادم 

بسم الله ! 

تنهائی ! 

راه ! 

سینا و دوستش رو برداشتم نصف راهی ! 

برو که رفتیم ! 

سلام پایتخت بی معرفت ! 

آشناها میان دیدن هم ! 

نه نیومده ! 

تهران بزرگه می آد اونجائی که باید بیاد ! 

به خودم گفتم ! 

برو بگرد بچه ! 

چرخی زدیم !

بازی وقتی شروع شد که تو رفتی  

ـ با توام سولماز ! 

کسی که چیزی نگفت بهت ؟ 

میگفتی مگه جای خالی پیدا میشه تو این شلوغی که آدم فکرای اونجوری داشته باشه حالا ؟ 

فردا میبینمت ! 

ـ میدونستم نمی آد اونی که باید بیاد !!! 

بای !

رسیدم که خونه زدن به خیابونا 

چه عالی ! 

شهر شلوغ بعد دو نصف شب حال میده برا اوتول سواری  ! 

ما که اوتولومون هئی همچین فقط راه میره 

فرید اما خب شاسی بلند داره ! 

سورنتوی مشکی ! 

تو شهر خودمون امپراطور ! 

اونجا ؟ 

ببین اینو !

بابام وئی ! 

عاشقشم ! 

اسمی که رو سبیلای هیتلری اون اوتول گذاشتیم  

روباز و سفید  ! 

یه لاستیکش می ارزه به کل مرسدسای تهرون ! 

داد زدم از داخل ماشین خوشتون باشه عشقیا 

پسره خندید

دختره حقم داشت ناز کنه و بینیشو بالا بگیره !  

جردن همینه خب ! 

دور زدن دور یه بلوار ! 

عصرای باحال تهران ! 

دخترای موتور سوار جین پوش !

بزن بریم رفیق ! 

سرعت و حال !

آقا گشنمه ها ! 

برو ستارخان ! 

وای که خاطره هام زنده شدن   

دانشجو رو چه به این غلطا ؟ 

ده نفری جمع شدیم تا بزور حساب کنیم پول یه کاسه سیرابی رو ! 

یادش بخیر همدوره ای های هم پیاله ! 

داوود و صمد بود و من و امیر و علیرضا با علی و خداداد !  

شهباز و ابوالفضل ! 

اون پسره اسمش چی بود اردو میخوند و ما درسشو مسخره  میکردیم ؟

داوود یه دادتسون داشت مال عهد بوق ! 

میگفت بابام باهاش راننده هیتلر شده بود ! 

یادش بخیر !

گفتم مگه بازه این موقع شب ؟ 

شنیدم که شبانه روزیش کردن  !

اینم از بره سفید ستارخان و یه کله پاچه دبش ! 

اونجا بهترش رو داریم 

اونجا ؟  

شهر خودمون 

خوشمزه تره !

کلاسش بالاتره ! 

نمیدونم !   

نه ! سنتیه مدل قدیمی !

بازم رسیدیم به چنارایی که اون بالا میچسبن به هم و میرن تو آغوش همدیگه ! 

ـ آغوش ؟!  

خیابون خیس بارون زده ! 

ـ گفتی بارون ؟! 

نم نمک مثل چشای پسرک منتظر !

یه زمونایی بود عاشق سروای ساعی بودم ! 

یه راهرو خلوت و تنگ !  

یادش بخیر جوونیای آقا دانشجوی دیروزی !

برو بالاتر ! 

کجا ؟ 

فرشته ! 

برا فرید یه مغازه خریدیم اول فرشته  

مجتمع تازه ساخت یه فامیل دور !  

تحویلی شش ماه بعد ! 

مبارکه ! 

به ما که همین نسکافه میرسه و این شیرینی ! 

مبارکه پسرخاله ! 

دوستاتم خوب حال دادن به ما این چند روزی که مهمونت بودیم ! 

خب دیگه !

قیمتا اومد دستم !  

گوشی چی ؟! 

خندیدم !

بهش گفتم یه روز یه فرشته گفت فرید رو باهام دوستش بکن ! 

پس کوشش ؟ 

گفتم نشد خب ! 

گفت شماره موبایلمو بده بهش  

اون فراموش نمیکنه عشق اولش رو ! 

کلی خندیدم  

جدی گفت : باور کن

اما اونم داشت میخندید !

منم میدونستم یه جورائی راسته حرفش  

ـ اما یه جورائی خب !  

چرخی زدیم اونورا 

یه جمله دیدم از سعدی 

معنیش این بود  

کل زندگی نمی ارزه دلی رو برنجونی !  

استانبول و الهیه هم خوبن !  

بالاتر ! 

یاد سربازی و مرخصیای  روزای جمعه افتادم  

افسریه ! 

قدم رو ! 

لویزان ! 

مخابرات !

دربند و نیمرو ! 

حالا دیگه کسی اونورا نیمرو نمیخوره ! 

هووه چقدر رستوران !  

اگه ابراهیم بود حتم دارم با سهراب و شهرام میزدن زیر آواز  

ـ ترکانه و گرم !  

علیرضا چی ؟ 

ازش بریدم ! 

نامردی یادگرفته تازگیا ! 

ـ تازگیا ؟ 

بگذریم ! 

برو بالاتر !

درکه ! 

ولنجک ! 

دشت بهشت و بلوارای جدید !  

استادم رو هم نبردم از یاد  

آقا بریم ارشاد ! 

سلام مناره آبی رویائی ! 

یادش بخیر قدیما ! 

اینجا کجاست ؟ 

جمشیدیه خب ! 

آهان یه چند باری اومده بودم اون زمونا !   

از لجم نبود اما ترانه ترانه محلی بود که هنوز میخوند

با صدای بلند 

شده بودم بیست و چند ساله ! 

آخه 

آخه داشتم از هوائی نفس میکشیدم که اون پسش داده !  

ـ راستی کجاست الان ؟

یهویی زد بسرم بریم اون پائین مایینا ! 

سلام سردار ! 

قربون اون سبیلای مردونه ت ! 

ـ لکه خونی دیدم کنار سنگ مزارش  که هنوز تره !

سرخترین سرخی هستی ! 

بالاتر اومدیم  

شوش ! 

مولوی !  

بازار !

آذربایجان و سعدی !

جنوب شهر و جهان پهلوان تختی ! 

یادم اومد اون بالای شهر هیکلای درشت زیاد دیدم  

هورمون و تغذیه ! 

مردونگی ؟! 

نمیدونم !  

قصه قصه شهر شیشه است و کریستال ! 

تو پارکا دنبالت میکنن قالب کنن ! 

نه ! 

مشتریاشون مشخصه ! 

دختر و پسر ! 

چه فرقی میکنه آخه ! 

روزگار زمونه پوله و تراول ! 

البته همراه با یه ترکیب خوب و تیپ بالا !  

ـ چند ساله دیگه می افته کنار خیابونا !

خوش باش بابا !

چه ساده ام من که فکر کردم اینجام میشه مثل ماها باشن آدماش  ! 

ـ دهاتی ! 

نمیشه !

وقتی دخترا خوش هیکل میشن و لوپز  

چرا پس عقب بمونه قافله  سالارای امروز ! 

دیگه از مانتو خبری نبود یه جورائی  

دادنش موزه ؟   

ـ آویزون بیخ شورت گوگوش و سوتین سپیده !

اون بالاها دخترا شلوار تکی داشتن به پا !

روزگار روزگار ترکیب جیگرکیه باسن و کمر ! 

همه نود شصت و نود !  

چه سینه ای ! 

چهره ها ؟!

فشن و برنزه ! 

حالیم نیست کلاسای بالاترش ! 

گفتیم آبجی پائینم باشه کلاسمون نمره مون اما اون بالامالاهاست ! 

یهو دوروبریام همه داد زدن  : 

ایف ! 

انگار دمت گرم جدیدشون بود ! 

ایول !  

سینا کف کرده بود !  

پسر دائی اوضاع ؟!

استخون دادیم دهنش  !

ـ تهرون ندیده ! 

حالا این بره باکو چکار میکنه ؟ 

یه اعتراف : 

شبای باکو قشنگتره ! 

ـ نه تعصب کورکورانه ندارم !

کجا بودیم ؟ 

آهان ! 

شهرک غرب و ایرانزمین ! 

ـ نگو نمیدونستی اونجام ! 

رفتیم به سلامتی کنکور دادیم تا امسالم حاضری بزنیم این عادت سالیانمون رو ! 

همسنای من دکترا دارن 

پروفسور شدن یک در میان !  

بعضیام فوق !

اما خب این مخ معیوب کار داده دست ما ! 

شایدم عشق به سینما ! 

تیاترا تعطیل بودن 

شانس نیست که !  

نشد بریم دیدن عمو بهزاد ! 

بی خیال  

اگه خدا بخواد چهارفصل باهاشم خرداد ماه ! 

تیاتر شهر ؟!  

اوهوم ! 

کاش گلچهره هم باشه !  

نیست !  

اسمش این نیست ؟ 

نه خودش

میگن اونوره آبه !  

آهان

هر جا باشه بازیگر خوبیه ! 

برگردیم به خودمون !

آخ عشق !

گفتی چی ؟ 

بی خیال بابا ! 

نه جون من ؟ 

گیر نده حالا ! 

د  بگو  خب ! 

عشق ! 

راحت شدی ؟ 

دوست داشتی دوباره حال همه گرفته شه ؟ 

نوکرتونم !  

شرمنده ! 

اینم از من که از خودش اومد بیرون !

بزن برو که تا تهش هستم ! 

گور بابای عاشق دربدری که خودم باشم ! 

به دنده چپش !  

با ادب شدی اسمش که این نیست !

شایدم راستش ! 

جدا تو از کدوم یکیشونی ؟ 

اونوری یا اینوری ؟ 

نکنه هیچکدوم ؟ 

شلیک خنده جوونا !  

قاطی شده بودم ! 

نیومد که نیومد ! 

بخدا میدونم میدونست کجام !  

دلم میلرزه یه جورائی ! 

تندترش کن !

آزادی ! 

دور بزن ! 

تخت طاووس ! 

مهناز برم یادت بیاد اونجام کار میکردی یه زمونائی ؟  

سید خندان !

برو گیشا تا بهت بگم ! 

اینجا میشه براحتی یه ترمز زد و شب مکید ! 

دخترونه داره  و پسرونه !

کی گفته نداره ؟ 

همه پلا دارن !

هر جور که عشقته پسر ! 

پایه ای ؟ 

کی بودیم اهل اینا که میپرسی تو ؟ 

در ضمن این یارو اگه بیفته چشمش به شورت ماماندوز من تا پنج ساله بعدی کارش تعطیله !  

واللاه بخدا !

یه نوشیدنی به حساب پولدار جمع ! 

بزرگ و کوچک نمونده که ! 

همه قاطی ! 

دلم اما بدجوری هوس ذرت کرده بود ! 

ذرت مکزیکی  

نیومد که !  

ـ میگن یه روزی میاد اونی که باید بیاد !

سولماز چی میخوری تو ؟ 

انگار دختره اصلا شکم نداره !؟ 

بهتر ! 

با صرفه ست ! 

آی کنس روزگار ! 

ندارم خب ! 

برو بابا !  

رفتیم ! 

چقدر بلنده این میلاد ! 

کتاب چی ؟ 

شانس ما نمایشگاه تمومه ! 

آخی ! 

حالا اگه تعطیلی نبود ترافیکش چقدر میشد این شهر بزرگ ! 

اه ! کلافه شد آقا کوچولو !  

دود و دود و دود ! 

انگاره ای از مه ! 

دیده نشه تا چشمی که دروغ میگه ! 

آخه  

زندگی باید کرد !!!

بی دروغ میشه مگه ؟ 

هی بد نشد  !

دوری زدیم و اومدیم  

باز هم همون ترانه : 

دلگیرم از تو ! 

تکرار 

تکرار 

تکرار ! 

دخترا اینجور مواقع تیز میشن !  

فهمید درد تکرار چیه ! 

خداحافظی میکردم با خیالش !

نخواستم چشام دروغ بگه به سولماز  

گفتم بده اون عینکت رو بینم ! 

داشتیم میومدیم خب ! 

بایدم میگفتم خداحافظ !  

تکرار ترانه غزل خداحافظی من بود ! 

رفتیم !

شرمنده ! 

بیشتر از این تو چنته چیزی ندارم بخدا ! 

یه ماقبل تاریخی ! 

ناآشنا با هر چی  متده ! 

آخه چی بلدی که اینم بلد باشی جز ادعای عاشقی ؟ 

چکار کنم میگی ؟ 

خدام ما رو اینریختی آفریده  ! 

اینم از امشب  

سحر اومده بود !

از دور کوه و دشت خودمون پیداست  

با اینکه هزاران سال عقبه از تمدن جدید 

اما 

دوستش دارم 

تا ابد ...