اولایدیم...

شعر:عسگر علیائی کلیان(عمادیاشیل)
(1 )

آی قیز! بير قوش اولايديم

قاپینیزا قونایدیم
قدملرين ياواش قوي
بلکه گليب،سانايديم.

*
(2)
آي قيز! اوره ک اولايديم
چيرپينايديم،يولوندا
آصلان تک دولانايديم
ساغيندا یا سولوندا.
(3)
بير قيزل گول اولايديم.
آچايديم،باغچانيزدا
ايپک دستمال اولايديم.
قالايديم،بوقچانيزدا
*
(4)
آی قيز! کهليک اولايديم
سس سالايديم،هميشه

ياغيش کيمي ياغايديم

"ياشيل"- لانسين،داغ،مئشه".

1396/6/3

کاش هیچ وقت غرور انسان ها نمی شکست........!

به قلم برادرت:"عسگر علیائی کلیان(عماد ياشيل)"

1400/2/2-(ه،ش)

این دلنوشته برای داداشی گلم "یاور(صادق) علیائی کلیان"، همچنین برای تمامی کودکان معصوم وعزیزانی که در عنفوان جوانی دست از دنیای فانی شستند،تقدیم می گردد،روح پر فتوح شان شاد باشد انشاالله...

هنوز هم عطرت را از شناسنامه ات حس می کنم،هنوز هم شناسنامه ات برایم مثل خودت عزیز هست...،

عطری که آن را با هیچ عطری عوض نمی کنم،احساسی که آن را با هیچ احساسی عوض نمی کنم...

خنده های کودکانه ات هیچ وقت از خاطرم فراموش نمی شود،داداشی گلم،گریه های توام با خنده و بغض کردن هایت هیچ وقت از یادم نمی رود،یاد آن روزگاران بخیر،تو کوچکترین فرزند خانواده ی ما بودی و در نگاه من با معرفت ترین آنها...

تو برای زندگی کردن خلق شده بودی،اما تقدیر الهی این بود خیلی زودتر از آن چه که فکر می کردیم،چشم از جهان مادی ببندی! همچون هزاران فرشته و کودکان معصومی که بنا به تقدیر در اثر حوادث طبیعی و مصنوعی و یا بیماری همچون شما با رفتن هایشان آتشی در دل ها می اندازند و غوغایی بپا می کنند...!!

هر دفعه در "امامزاده عبداله محمدشهر" مزار کودکی را زیارت می کنم،همان لحظه تو یادم می افتی...

روزی پسر دایی ام نقاشی یکی از اقوام نزدیک مان را در نزد خود نگه داشته بود و هر روز آن نقاشی را نگاه می کرد،از دیدنش لذت می برد،غافل از اینکه بداند حس آن فامیلی که نقاشی اش را پیش خودش نگه داشته بود،چه باشد...

من هم چنین حسی دارم،حتی گاهی با شناسنامه ها،یادداشت های قدیمی،نقاشی ها اخت می گیرم،چرا ‌که در نگاه من آن شناسنامه ارزش هزاران بار ورق زدن را دارد. آن شناسنامه حس عجیبی در وجود ما ایجاد می نماید،آن شناسنامه برای ما یک دنیا خاطره هست،کما اینکه آن شناسنامه متعلق به نزدیکترین عزیزان مان باشد،که تا دیروز آن ها در کنارمان بودند،با آنها خاطرات فراموش نشدنی زیادی را سپری کرده ایم.

همیشه در بغلم می نشستی و مادرم جایی رفتنی،یا کار کردنی تو را به من و یا خواهرم می سپرد،خیلی پاک بودی همچون تک،تک کودکان دنیا،همچون انسان های بی گناهی که سرنوشت تقدير آن ها را در کودکی و یا عنفوان جوانی از ما گرفت...

مرحوم پدرم در شناسنامه اسم شما را "یاور" انتخاب کرده بودند،ولی "صادق" صدایت می کردیم.

تو فارغ از دنیای پر زرق و برق امروزی در روستا متولد شدی،مثل تک،تک اعضای خانواده،یادم هست در بیرون از خانه با دیدن مناظر زیبای طبیعت با خودت حرف می زدی،تو در داخل خانه هم اغلب می خندیدی.

ولی یک شب تا صبح گریه کردی، هنوز خاطرم هست...

صادق جان تو می خواستی فرزند صادقی برای پدر و مادرت باشی، یاور باشی برای تک،تک اعضای خانواده و فامیل هایت،حیف آرزوهای کودکانه ات "تو زرد از آب درآمد!!

تو حتی از دیدن بزغاله های دوست داشتنی،بره های بسیار زیبا بیشتر از ما خوشحال می شدی،تو با دیدن گربه های ملوس انگار دنیا را بهت بخشیده اند ذوق زده می شدی!!

داداشی نازنینم تو سگ ها را هم خیلی دوست داشتی،با شنیدن صداهایشان به وجد می آمدی...

تو صدای پرندگان را هم خیلی دوست داشتی،با شنیدن صدایشان به آسمان ها،از همانجاییکه آمده بودی خیره می شدی!!

داداشی گلم،کاش غرور آدمها نمی شکست،کاش آرزوهایمان همیشه بر وفق مرادمان پیش می رفت،کاش ثانیه ها به عقب بر می گشت،کاش یک،بار دیگر تکرار می شد،برایم رویاهای کودکانه ات،زمانی که در کنارمان بودی،احساس آرامش می کردی.کاش یک بار دیگر تکرار می شد! کاش زندگی روزمره ما را اینقدر درگیر خودش نمی کرد،می توانستم هر روز به روستا سر بکشم و دور مزار کوچکت حلقه بزنم،از گل ها و میوه ها و خوردنی های مورد علاقه ات روی مزار شریف ات بچینم،تا هر چه دوست داری نوش جان کنی...!

............

زیرنویس:

1)- زنده یاد "ياورعلیائی کلیان" در مورخه ی 1354/8/28-(ه،ش) در روستای کلیان(کلگان) بخش کاغذکنان شهرستان خلخال که الان تحت پوشش شهرستان میانه می باشد بدنیا آمد. تاریخ وفات شان در شناسنامه سال 1358 قید شده است،وی فرزند "نورعلی علیائی کلیان" و "طاهره نوبخت قورجق" می باشد

"فرامرز اصغری بادلو(فراز)"

 

      به قلم:"عسگر علیائی کلیان(عمادیاشیل)

                                      کرج- محمدشهر-20/5/1394 –(ه.ش)

            وی در سال 1352- هجری- خورشیدی در روستای "بادلو(بادلی)" از توابع بخش کاغذکنان شهرستان میانه دیده به جهان گشود. نامبرده نتیجه دختری "حبیب اولا بیگ" از مردان ظلم ستیز و آزاد اندیش در آذربایجان و کاغذکنان که مرجع مظلومان و بی پناهان بود؛می باشد. رشادتهایی ایشان در ظلم ستیزی با خوانین وفئودالهای منطقه شنیدنی است. پدر بزرگ پدری وی نیز مرحوم"علی عسگر" از کشاورزان پر تلاش بادلو و از تک تیراندزان بسیار ماهر به شمار می رفتتند. مرحوم کربلایی علی عسگر(علی اصغر) اصغری توسط یکی از خوانین معروف کاغذکنان مرحوم "اصلان همایون اصلانی" در یک برهه حساس برای جلوگیری از تجاوز ياغيان و اشرار به کاغذکنان، مسئول حفاظت از پل تاریخی پردلیس گردید و در آن مقطع زمانی اجازه نداد؛ چپاول گران  وارد خاک کاغذکنان شوند.

پدرش "خدمت اصغری" از انسان های سرشناس،خوشنام و مرجع حل اختلاف اهالی روستای بادلو می باشد و در دوره های متوالی عضو و رئیس شورای اسلامی روستا بوده است.

فرامرز اصغری بادلو پس از طی تحصیلات ابتدایی در روستای بادلو،مقطع راهنمایی را در شهر میانه به پایان رسانید و سپس ضمن تحصیل در مقطع دبیرستان در سال دوم دبیرستان بنا به مشکلاتی ترک تحصیل نمود. سپس پس از اشتغال چندین ساله در بخش خصوصی،در سال 1371-(ه.ش) به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید.

ایشان پس از پایان خدمت مقدس سربازی مجددا در بخش خصوصی و تولید پوشاک به فعالیت خود ادامه داد. این نخبه ی اقتصادی و فرهنگی پس از اخذ دیپلم، در جمهوری آذربایجان در مقطع کارشناسی رشته ی زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی و سپس در مقطع کارشناسی ارشد رشته ی مدیریت کسب و کار به ادامه تحصیل پرداخت. نامبرده در سال 1391-(ه.ش) بعنوان اولین سرمایه گذار میانه ای با توجه به علاقه ای که در جهت خدمت به وطن داشت؛ واحد تولیدی بزرگی را در شهرک صنعتی میانه راه اندازی نمود.این شاعرخوش طینت در سال 1393-هجری- خورشیدی به عنوان کارآفرین نمونه شهرستان میانه انتخاب گردید.

فرامرز اصغری بادلو(فراز) بیش از بیست سال است كه در حوزه های اقتصادی و فرهنگی فعالیت دارد. نمایندگی های اقتصادی وی در اغلب کشورهای همسایه و بالاخص جمهوری آذربایجان،عراق،ترکیه،سوریه،پاکستان،افغانستان و ... در حال فعالیت می باشد. وی فعالیتهای تولیدی و بازرگانی مختلفی را رهبری و مدیریت می نماید.

در حال حاضر بیش از سیصد و پنجاه نفر در کارخانجات،کارگاهها و دفاتر وی مشغول خدمت گذاری می باشند.

فراز در حوزه ادبیات ترکی بخاطر احاطه و تسلط بالایی که دارد، شاعیری بیسار چیره دست می باشد. اشعار وی ضمن بیان مسایل اجتماعی،فرهنگی و سیاسی در زمینه وطن دوستی هم سرآمد می باشد. با نگاهی به دفتر شعر وی می توان موضوعات بکری را در اشعار نغزش رصد کرد.

خوشبختانه می توان این مرد نیکسیرت و شاعرآزاداندیش  را  از صمیم ترین دوستان نگارنده تلقی کرد که پشتکار مثال زدنی واخلاق متعالی نامبرده در جهت خیرخواهی و انسان دوستی را می توان در چهره ی صمیمی و اعمال پسندیده اش جستجو کرد. در پایان برای این نخبه و متفکر اقتصادی و فرهنگی و خدوم كشور که در سطح فراملی،ملی،استانی و منطقه ای منشاء خیر و برکت بوده اند، از درگاه خداوند متعال توفيق روز افزون مسئلت ميدارم

"فرامرز اصغري بادلو(فراز)شاعر و صاحب صنعت خیّر آذربایجانی"

 

به قلم:"عسگر عليائي کليان(عماد ياشيل)"

       برادر فرهیخته و دلسوزم جناب "فرامرز اصغري بادلو(فراز)" از شاعران، کارخانه داران و خيّرين شناخته ی شده ی کشور و همچنين "آذربايجان" ،"شهرستان"ميانه" و "بخش کاغذکنان" می باشند. وی در سال 1352(ه.ش) در  روستای "بادلو(باديلي)"  "دامنه های قافلانکوه"بخش کاغذکنان دیده به جهان گشود.

خانواده پدری شان از ارادتمندان مرحوم "سيدجعفري پيشه وري" بشمار مي آمدند و در زمان حکومت ملّي آذربایجان پدر بزرگ نامبرده خدمات شایانی در جهت استقرار آن حکومت از خود به يادگار گذاشتند.

این شاعر با مسلک تحصیلات خود را در "جمهوری آذربايجان" تکمیل و موفق به اخذ مدرک لیسانس ادبيات تورکي در آن کشور گرديدند،در سالهای اخیر نیز با وجود مشغله ی فراوان تحصیلات دانشگاهی خود را در مقطع کارشناسی ارشد ادامه و در رشته ی مديريت کسب و کار  به اتمام رسانيدند.

واحدهای توليدي فراز در شهرهای تهران،ميانه از سالها پیش فعاليّت داشته و در سال جاری واحد تولیدی دیگری نيز با دستان پرتوان ايشان در منطقه ی آزاد ارس و شهرستان جلفا دایر،بطوريکه منشاء خدمات فراوانی گردیده است. 

 تولیدات کارخانجات فراز که عمدتا البسه می باشد،به کشورهای مختلفی از جمله آذربایجان و همچنین کشورهای آسیای ميانه و ... صادر می گردد.

این مرد نیکنام از طرفی از خیّرین شناخته شده ی کشور بوده،خدمات این عزيزان در زمان وقوع بلایای طبیعی از  جمله:زلزله های مختلف کشور،بالاخص زلزله های " اردبیل"،"هريس"،ميانه،سیل ترکمن صحرا و ... برای ياري هموطنان گرامی مان همیشه ستودني و مشهود بوده است.

ایشان خدمات شايان توجهی نيز در جهت ارتقاء سطح فرهنگی فرزندان کشور،به ويژه کاغذکناني ها داشته است. نامبرده با خرید کتاب و اهدای آن به کتابخانه های کشور و همچنین روستاهای شهرستان میانه و بخش کاغذکنان خدمات بسیار ارزنده ای را در این مسیر آغاز و به سر انجام رسانیده اند.

 

در روزهای جاري نیز عليرغم اينکه "بیماری کرونا" امان مردم بی بضاعت را بریده است!و همچنین موجب تعطیلی کسب و کارهای زیادی گريده است، عده ای هم از این فضای موجود سوء استفاده و نسبت به خرید و احتکار اجناس مورد نیاز مردم به ويژه اقلام بهداشتی،دارویی،غذايي نموده اند تا آن را با قیمت های سرسام آوری در روزهای سخت به  مردم عزيزمان به فروش برسانند.

نامبرده کمر همّت بسته و بار دیگر با دلسوزی بی نظیرش علیرغم شرایط حاد موجود، در کارخانه های خویش من جمله واحد تولیدی میانه نسبت به تولید لباس و تجهیزات مورد نیاز پزشکان و پرستاران کشور گردیده، و آنها را به مراجع ذیصلاح در شهرستان میانه بصورت رایگان اهداء نموده اند.

سال های زيادي است، ایشان را به عنوان یک شاعر و صاحب صنعت بی ادعا و با صداقت و یار و یاور همیشگی فرزندان شایسته ي وطن   می شناسم، دستان پر برکت این برادر فروتنم را می بوسم،و از خداوند متعال برای اين شاعر و نیکوکار آذربايجاني،و همچنین کارکنان و کارگران زحمتکش کارخانجات تولیدی فراز موفقیّت روز افزون مسئلت می دارم.

"لادن اسکندانی(حوا)" شاعره و هنرمند پر فروغ آزربایجانی

به قلم:"عسگر علیائی کلیان(عماد یاشیل )"-1400/2/22-(ه،ش)

            "لادن اسکندانی " در مورخه ی 1352/5/14-(ه،ش) در شهر قهرمان پرور تبریز به جهان هستی قدم نهاد،وی تنها فرزند خانواده بوده و برادر و خواهری نیز ندارد. پدرش "دکتر مسعود اسکندانی" متخصص بيهوشي از پزشکان سرشناس شهر تبریز محسوب می گردند. گویا بخت و اقبال با وی همراه نبود،پدر و مادرش در کودکی حوا از همدیگر جدا و مسیر زندگی اش به یک باره تغییر نموده و و در کنار نامادری اش روزهای هجران مادر خویش "فاطمه " را سپری می نماید.

در همین سال ها بود که "حوا" در قالب نامه هایی به مادرش فاطمه خانم به سرودن شعر می پردازد. ابتدا در قالب شعر نو و سپید فعالیت ادبی شان را شروع نموده و سپس به سرودن شعر کلاسیک از جمله غزل و سایر قالب های شعری روی آوردند.لادن اسکندانی در سن شانزده سالگی ازدواج نموده و حاصل ازدواج اش نیز دو دختر بسیار مهربان و عزیز می باشد. جالب این هست که بدانیم ایشان بدون گذراندن هیچگونه کلاس نقاشی و مجسمه سازی به علت عدم بضاعت مالی اش در آن سال ها توانسته است،دو نمایشگاه مجسمه سازی و یک نمایشگاه نقاشی در شهر هنرپرور تبریز برگزار نماید.

"حوا" را می توان از هنرمندان و شاعران پر درد،پر مسئوليت و قانعی نامید که به قول خودش؛" هر اثری از جمله خاک اره ی بی ارزش از نگاه دیگران را به یک اثر  هنری پر ارزش تبدیل نماید". شایان ذکر هست لادن اسکندانی (حوا) بطور جدی نوشتن شعر را از سال 1386-(ه،ش) آغاز نموده است، وی در سال های اولیه ی فعالیت های ادبی تخلص"شیدا" را برای خود انتخاب کرده،بعدها از تخلص "حوا" استفاده نمود. بطوریکه در کتاب اول اش با تخلص "شیدا"و در کتاب دومش نیز  و همچنین پس از آن همواره با تخلص "حوا" دوستداران و علاقمندان هنرش را خوشنود ساخته است.

یکی از ‌کتاب های این شاعر و هنرمند دوست داشتنی با عنوان "خیال" و یکی دیگر از آن ها نیز  به نام "گلبرگ رز" در سال های گذشته در شهر تبریز به زیور طبع آراسته شده است. همچنین سومین کتاب وی نیز تحت عنوان "یانغیلی شلاله" به همراه سی،دی اش در سال های اخیر به زیبایی بی نظیری انتشار یافته است.

ضمنا نامبرده گاهی با دف و گاهی با قوپوز(ساز عاشقی) به هنرنمایی می پردازد. اخیرا کلاس آموزشی پیکر تراشی با چوب را شروع نمود است. همچنین وی دورهای سفالگری مقدماتی و پیشرفته و کوزه گری را با درجه ی ممتازی به پایان رسانده است.این شاعره و هنرمند خوش ذوق و خلاق همچنین سه آلبوم دکلمه ی شعر از اشعار پر راز و رمز خویش به نام های"سمنونی باران"،"یاغیش" و "یانغیلی شلاله"(البته همانطوریکه ذکر شد کتاب مزبور نیز در سال های اخیر به زیور طبع آراسته گردیده است.)برخوردار می باشد،که بدون

 گذراندن هیچگونه کلاس دکلمه ای،وی از دکلماتوهاری مطرح آزربایجان بشمار می رود. "حوا" به پرورش گل نیز علاقه ی وافری داشته و گل های بسیار زیادی را پرورش می نماید. گویا گل ها هم با دل مهربان "حوا" آرام می گیرند و با نوازش های او شاداب می گردند...

همچنین این شاعره و هنرمند پر آوازه ی آذربایجانی به طبیعت دلبستگی خاصی دارد،به تک،تک حیوانات  با دیده ی احترام می نگرد،به تغذیه ی شان کمک و با آنها با عطوفت رفتار می نماید. یکی از خصوصیات بارز شخصیتی وی هنرمند ی با خمیر مایه ی عرفانی و همچون "استاد دکتر  محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)" درون گرا می باشد،تا در خلوت خود با راز و نیاز با خالق گیتی در درون خویش به خلق آثار هنری ماندگار و بی بديل اش بپردازد...

همیشه از شنیدن اشعار و دکلمه های پر احساس اش اشک در چشمانم حلقه می زند. لادن اسکندانی(حوا) علاقه ی وافری نیز به صنایع دستي دارد.اگر چه برخی شاعران و نویسندگان در هنرهای دیگری بعضا ساز عاشقی، تار یا نقاشی و... هنرمندان چیره دستي بشمار می روند،ولی هیچ شاعر و نویسنده ای را همچون"حوا" این قدر خلاق در سایر هنرها به عبارتی صاحب نظر در اغلب هنرها ندیده ام. البته ناگفته نماند اشعار این هنرمند دلسوز به دو زبان تورکی و فارسی می باشد. این شاعره و هنرمند بی بدیل بخاطر آرام نمودن درون طوفانی خویش به ورزش یوگا می پردازد. متاسفانه این هنرمند نام آشنا به علت مفقود شدن پرونده ی تحصیلی اش نتوانسته است به  تحصیلات آکادمیک بپردازد.

از جمله خصوصیات اخلاقی لادن اسکندانی را می توان تلاش مضاعف،تفکر درونی،محبت و مهربان بودن با انسان ها،گیاهان و حیوانات،مأخوذ به حیایی خاص، قدرشناسی مداوم از هنرمندان، پیشکسوتان و اساتید خود که از نامبرده طی سالیان متمادی مشاهده نموده ام.

سال ها پیش درخصوص این شاعره پر مسئوليت مطلبی را در وبلاگ "اوزاق یوللار" منتشر ساخته بودم، پس از آن ایشان هر سال قبل از سایر دوستانم روز معلم را به این حقیر تبریک گفته و مطلبی را که درخصوص فعالیت های ادبی شان در آن سال ها نوشته بودم را هم جهت تداعی در ذهنم برایم ارسال می نمایند،این را نوعی قدرشناسی ویژه ی "حوا" می دانم که انصافا کمتر در کسی سراغ دارم،وی از سجایای اخلاقی فروانی برخوردار می باشند.

مرام،معرفت و منش انسانی والای این شاعره و هنرمند دوست داشتنی بر کسی پوشیده نیست و این ها از روح متعالی این انسان بزرگ نشأت می گیرد. همانطوریکه ذکر شد اغلب عناصر شعری اش با ماهیت عشق مجازی، عرفان،هجران،دردهای لایه های  اجتماعی مردم،آموختن درس از دیگران حتی کودکان خفته در گهواره،مزمت انسان هاي زالو صفت و خون آشام،آگاهی دادن به مخاطبان خویش عجين گشته است.

در ادامه به بررسی ویژگی های شعری این شاعره ی آگاه و فکور خواهیم پرداخت:

 در یکی از اشعارش چنین حکیمانه سخن می گوید:

"بوراخدیم دونه نی،صاباحی بوگون

بو آندا یاشاییر سئوگی اورکده

یاشاماق درسینی اویرتدی منه

دونن سیز،صاباح سیز کورپه بلکده!"

وی در این شعر با آموختن از کودکان خفته در گهواره سخن می گوید که هم گذشته اش و هم آینده اش اسیر امیال نفسانی انسان ها تباه گردیده و از آن ها درس زندگی گردن می آموزد،در این شعر عشق و محبت آموختن را به مخاطبانش بارها گوشزد  می نماید.

همچنین در غزل دیگری وی اینگونه ماهرانه در فراق یار و عشق مجازی اش سخن می گویدو آن را با بهترین شکل توصیف می نماید.

گفتنی است،در این غزل "حوا" انزوا و تنها بودن خود را با بهترین واژه ها  و استعاره ها بیان می نماید.

"ای غزل ساز بیا،بی تو سرودن سخت است.

واژه ی عشق ز ابیات زدودن سخت است.

روزگاری است،به گمنامی خود مشهورم

گم شدن سهل،ولی با تو نبودن سخت است!"

ضمنا در شعر دیگری از زمانه ی خویش،مردمانش اینگونه لب به شکوه می گشاید،اغلب شاعران ما از زمانه ی خود پیشرو هستند،و "حوا" هم از این سلک شاعران و هنرمندان بشمار می رود.

"تشنه لب در پی آب و همه جا موج سراب

خستگی ها به درک،تاول پا را چه کنم!"

همچنین لادن اسکندانی(حوا) در نمایشنامه ی مسافر عشق که با شرکت 40 نفر از هنرمندان پرتوان تبریزی مدتی پیش در شهر تهران برگزار گردیده بود،وی صرفا راوی آن نمایشنامه بوده و به خاطر دلبستگی درونی اش به عرفان و عارفان و شاعران آزربایجان و بالاخص شهر تبریز اینگونه با کلمات بسیار زیبایی به توصیف آن می پردازد‌.

 "مسافر شهر عشق ذخیره ای به نام "آنیا" که در دیارمان چشم گشوده است،که خاکش "شهریار" پرورانده و هوایش "شمس را به عرش برده است...

یک اسب عاشق پیشه کافی است تا آنیا دل ببازد!

همچون مولانا هفت شهر عشق را به پیماید..."

همچنین در شعر دیگری این شاعره و هنرمند مردمی چگونه توانسته است،به محبت ها و پشتوانه های مادر دلبنداش که درسی است برای تک،تک اهالی معرفت بپردازد.

"آنا جان سسله منی بیر ده سنه ناز ائلییم

باشیمی آل سینه ن اوسته سؤزو آغاز ائلییم

آیاغین قویما یئره،گل! قدمین قوی گؤزومه

بلکه بوندان سنه من عشقیمی ابراز ائلییم."

وی در شعر بالا به نوعی به محبت های بی بديل مادرش اشاره کرده و خود را بسان کودکی تلقی نموده است که جز با مهر و محبت مادر و فرزندی با هیچ محبت دیگری جایگزین نمی شود.فرزندی که بخواهد قدم های مادرش را روی چشمانش قرار گیرد،یقینا اگر در خیال هم باشد،به نوعی ایثار و از خودگذشتگی فرزند و فروتنی و تواضع ایشان در مقابل مادر رنج دیده ی شان تلقی می گردد،و این کار بسیار ارزشمندی محسوب می گردد.

"حوا" بخاطر تک فرزند بودن اش، طفلی علاقه ی زیادی به مادر خویش داشته است و بارها برایم از آن دلبستگی درونی تعریف نموده اند...

شایان ذکر هست نامبرده در شعر فارسی خود نیز به دفاع از مادر و مقام شامخ آن به شرح ذیل می پردازد:

"شه عالم ار شوم من، نکنم نهان حقیقت

که به هر زمان گدایم به همین دعای مادر

ز پل صراط اگر هم به سلامتی گذشتم

به نجات من نباشد به جز از خدای مادر

ز دیار "شمس" و "بهجت"قلمی به من سپردند

بخدا که این سعادت ثمر ثنای مادر

به مقام او نظر کن چو بهشت سهم او شد

که به غیر از آن نبوده بخدا سزای مادر

نشود یمینیان را که به جنتش درآیند

در درگهش بخواهد صحه از رضای مادر

دل و دیده و وجودم که زعشق جان گرفته است

همه دارم و ندارم، همه ام فدای مادر

ز خدا بخواهد (حوا) که ز عمر او نکاهد

همه بهر اینکه گردد،سپر بلای مادر ."

در شعر فوق الذکر خالق فرهیخته اش "حوا" چنین عنوان می نماید اگر یک روزی پادشاه عالمیان هم بگردد،همه از روی دعا و خیر خواهی مادر سخت کوش اش حاصل گردیده است.وی حتی عنوان می نماید اگر روزی از پل صراط به سلامتی عبور نمایم، جز خیرخواهی و دعای مادرم میسر نخواهد شد...

در احادیث به کرات روایت شده که "بهشت زیر پای مادران است..."

همانطوریکه اشاره گردید،اغلب اشعار سال های اولیه ی این شاعره ی دردمند در هجران و تکریم مادر دلسوزشان سروده شده است.به قول خودش تنها کسی که خیلی درک اش می نماید،مادر عزیزشان می باشد. امیدوارم  همه ی ما بتوانیم روزی تمامی کتاب ها و اشعار پر احساس "حوا" را بخوانیم و دکلمه هایش را گوش فرا دهیم،تا بیشتر با مرام، معرفت،دانش و عناصری شعری این شاعره و هنرمند پیشروی زمانه آشنا گردیم.

این شاعره ی شجاع و با وجدان درخصوص کشتن نفس سرکش و یاغی درونی انسان ها به زیبایی این شعر را خلق نموده اند:

"گؤز قاباغیندا قوزو باشی کسمیه نه وار ،

کیشی سن ایچینده کی ایللر بویو بسله دیین قوردو گیزلی ده اؤلدور."

همانطوریکه می دانید کبوتر سفید سفیر و نماد صلح و دوستی می باشد و کسانی که برای ایجاد صلح در جامعه تلاش می نمایند،همیشه مورد آزار و اذیت منفعت طلبان قرار می گیرند،بطوریکه "حوا" در شعر کوتاه ذیل با هنرمندی خاصی به آن اشاره نموده است.

"در میان کلاغان سیاه کبوتر سپید در تیر رس است."

درخصوص ویژگی های اشعار"لادن اسکندانی(حوا)" خیلی بیشتر از این ها می شود نوشت،حتی در قالب چندین مقاله می شود به زوایای پنهان این اشعار و ظرافت های بی بدیل نهفته در آن پرداخت. اما بخاطر جلوگیری از اطاله ی کلام به شاعره و هنرمند سرشناس و مترقی آزربایجانی که سال هاست افتخار آشنایی و دوستی با ایشان  نصیبم شده است، شخصا به آن  افتخار نموده و از درگاه خالق گیتی برای ایشان توفیق  روزافزون در خلق آثار ادبی و هنری خویش و همچنین همه ی دوستدارانش سعادت و سربلندی آرزو می نمایم.

تورکان ایغور چین


به قلم:"عسگر عليائي کليان(عماد ياشيل)"- 96/4/5

            تورکان اويغور در کشور چين سکونت دارند،جمعیّت آنها نزدیک به بیست میلیون نفر برآورد می گردد. تورکان اویغور چین اغلب در ایالت نوزدهم چین یا ایالت نویافته پراکنده اند. این ایالت به ايالت "سین کيانگ"،"شین جیانگ" نیز مشهور هست. این ناحیه خودمختار بوده و در غرب "جمهوری خلق چین" واقع شده است. این ناحیه قبلا "تورکستان چين" یا "تورکستان شرقي" نامیده می شد. اکثریّت جمعيّت این ایالت را تورکان اویغور تشکیل می دهند. مرکز این ایالت شهر "اورومچي" می باشد،شهرهای "کاشغر" و "تورفان" نیز در این ناحیه خودمختار واقع شده اند. در گذشته این ایالت از استقلال لازم برخوردار بود و "یعقوب بیگ" از حکمرانان معروف آن در طول تاریخ بشمار می روند. رهبری سياسي ترکان اویغور را در سالهای گذشته خانم "ربيعه قدير"" عهده دار بوده اند.

تعدادی از تورکان اویغور نیز در کشورهاي "قزاقستان"،"ازبکستان"،"قرقیزستان"،"روسیه"،"ترکيه" و "اکراين" سکونت دارند.
تورکان اویغور به رسم الخط عربی کتابت می کنند. بین تورکان جهان تنها در کشورهای ایران،چین،عراق سوریه،لبنان،عربستان و الجزاير ترکان به رسم الخط عربی و در بقيه کشورها به رسم الخط لاتین و بعضا سريليک کتابت می کنند. ترکان اویغور مسلمان بوده،و دین اغلب تورکان
 دنیا اسلام و در موارد بسیار نادري مسيحي و یهودی،و ...می باشد. تورکان مسلمان نیز دارای مذاهب حنفي،شافعی،شیعه جعفری،شیعه اسماعيله،علویان،اهل حق و ... می باشند.


تورکان جمع کثیری از مردم دنیا را شامل می گردند. آنان از آسیای دور،آسیای میانه تا اروپا و آمریکا پراکنده اند. در دنیای امروزی کشورهای مختلفی با هویّت تورکی وجود دارند. از جمله:"جمهوری آذربايجان"،"جمهوری ترکيه"،"جمهوری" ترکمنستان"،"جمهوری قزاقستان"،"جمهوری ازبکستان"،"جمهوری قرقيزستان،"،جمهوری قبرس" و همچنین جمهوری های خودمختار:("آلتايي،"آديغيه"، باشقيرستان"، "تاتارستان"،"چوواش ستان" ،"قره چاي- چرکس"، "داغستان"،"قوموقستان"، "قاراقالپاق"،"کاباردينو-بالکاریا"،"کریمه"،"نخجوان"،"ياقوتستان") و همچنین در کشورهای زیادی از جمله:"جمهوری روسيه"،ایران"،افغانستان"،"تاجيکستان"،"گرجستان"،مغولستان"،"پاکستان"،"عراق"،"سوريه"،"لبنان"،"عربستان"،"الجزاير""،"آلمان"،"بلغارستان"،"آلبانی""،"بوسني"،"مقدونیه"،"اوکراين"،"ملداوي"،"آمريکا"،"کانادا"،"استراليا" و در خیلی از کشوهای جهان اقلیت های قومی تورک وجود دارد. در نوشته های بعدی به معرفی تورکان در تک تک مناطق مختلف جهان خواهیم پرداخت.

 

"قاییدارسان گلرسن"

 

 

 " بلکه بیر گون قاییدارسان گلرسن

- چوخدان ایتیب؛کوچه لرده ایزلرین"

         (ائل ماهنی لاریندان)

 

"یوخسا بیر گون قاییدارسان گلرسن"

آختارارسان تبریزیمین دوزلرین

اوغرون-اوغرون باخیشلارین سالارسان

آلاوولایار منی خومار گوزلرین!

 

  هیجرانیندان؛غوربتیندن سئوگیلیم

پای آلدیغین ثروتیندن سئوگیلیم

یاشاییری حسرتیندن سئوگیلیم

اوره ییمده کلمه- کلمه سوزلرین

 

 شعر:عسگر علیائی کلیان(عماد یاشیل)

"حسرتینی چکرسم ده" !

 

           حورمتلی یولداشلار سالاملار،اوروجلوق آییندا سیزه اوستون باشاریلار اولو تانری دان دیله ییرم.البت بلاگفانین فنی آخساقلیق لارینا گوره باغیشلایین کی بیر نئچه آی سیزدن اوزاق قالدیق.اوزومدن "حسرتینی چکرسم ده!" باشلیقلی شعرینی سیزلره ایتحاف ائدیرم.اونرلرینیزی بیزدن اسیرگه مه یین.

                                                سایقی لارلا (یاشیل) 

                                              کرج- 94/4/6 - گونش ایلی

 

 

قالدیم چایین بوتاییندا

سنده کوسوب،گئتدین آنجاق!

حسرتینی چکرسم ده،

دانیشمادیق بیر دویونجاق!

 

***       

اوره گیمی هیجران یارسا

اوزون یوللار بئله یورسا

ایلگیمیزی زامان قیرسا!

یئرینه باغلارسان سانجاق!

 

***

داغلاردان آشارسان،گوزل

بیر قوشما قوشارسان،گوزل

یادیما دوشرسن،گوزل

بولبول،گول اوستونه قونجاق...

 

شعر:عسگر علیائی کلیان(یاشیل)

  

            فراخوان هفتمین دوره جشنواره غیردولتی آنامین یایلیغی (فولکلور آذربایجان)

(لطفاً برگزاری این جشنواره را از طریق قرار دادن فراخوان در وبلاگ و سایت، چهره به چهره، کامنت گذاری، ارسال ایمیل، فرستادن پیامک و ... به اطلاع علاقمندان برسانید؛ در ضمن این جشنواره همانند ادوار گذشته با حمایت مالی شما به بار خواد نشست). این دوره از جشنواره نیز به صورت اینترنتی خواهد بود، – فراخوان جشنواره در وبلاگ انتشارات یایلیق به آدرس: {www.e-yayliq.blogfa.com} موجود است- و همانند ادوار قبلی به برگزیدگان لوح تقدیر و تندیس جشنواره اعطا خواهد شد؛ جشنواره آنامین یایلیغی جایزه نقدی ندارد. با گرامیداشت روزهای: الف) بیست و یکم فروردین‌ماه، روز شعر منطقه آذربایجان: برابر با روز درگذشت بولود قاراچورلو(سهند). ب) چهارم تیر‌ماه، روز ادبیات داستانی و نمایشی منطقه آذربایجان: این تاریخ، از تاریخ قدیمی‌ترین نسخه دست‌نویس موجود دده‌قورقود(444 ه.ق) الهام گرفته شده است. ج) نهم شهریور‌ماه، روز ادبیات کودک و نوجوان منطقه آذربایجان: برابر با روز درگذشت صمد بهرنگی. *** آثار ارسالی به این دوره باید اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های فولکلوریک و اصیل باشد. در نگارش آثار از کتابهای فولکلور استفاده نشود. فایل‌های صوتی نیز در صورت قید مشخصات راوی پذیرفته می‌شود همراه با فایل وورد. 1- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به انسان، خلقت، تاریخ، زمین، آسمان، زلزله، ماه و خورشید گرفتگی، آفتاب، ستاره، ماه، آب، باد، خاک، آتش، نور، برف، باران و... 2- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به اشخاص (مانند کوراغلو، قاچاق نبی، کچل، سارای، عرفا، قهرمانان و...)؛ مکانها (مانند ساوالان، چنلی بئل و...)، زمانها (مانند ازل، ابد، طلوع و غروب خورشید، قبل و بعد ازظهر و...)، رودها (مانند آراز، قارا سو و...)، راهها، کشورها، شهرها، دهات و... 3- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به انسان به طور کلی (زن و مرد)، خویشاوندان نسبی و سببی (مانند پدر، مادر، فرزند، برادر، خواهر، عروس، مادرزن و...)، اندام‌های انسان (مانند چشم، دست، پا، قلب و...)، محل زندگی ابتدایی و تاریخی (مانند غار، آلاچیق و...) 4- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به شکار، دامداری، کشاورزی و باغداری، و ابزار مربوط به آنها (مانند تیر، کمان، داس، درگز و...)، و اعمال مربوط به آنها (اودلاماق، سویماق، اوتارماق، بیچمک، درمک، سووارماق، اکمک و...) 5- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به محصولات زراعی و باغی (مانند گندم، جو، سیب، هئیوا و...) 6- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به کارهای/ هنرهای دستی (مانند گلیم، پالاز، فرش و...)، بافندگی و ریسندگی؛ دوشیدن احشام، تهیه رنگ، محصولات شیری، گوشتی و...؛ و ابزارهای آنها (مانند نئهره، جهره و...) 7- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به سنگها، جواهرات و سکه‌ها (مانند قارا داش، قیزیل، گوموش و...)، زیورآلات زنانه و مردانه، البسه عادی و جنگی (مانند دون، یایلیق، پاپاق، زره و...)، خوراکی‌ها (مانند دوز، چؤرک و...)، وسایل خواب (مانند یورقان، دؤشک، یاسدیق و...)، لوازم خانه (مانند قوری، چراغ و...) 8- نحوه اطلاع‌رسانی؛ علائم ارتباطی و هنری؛ نوشتن کتاب و ابزار آن؛ ابزارهای اندازه‌گیری مواد جامع و مایع 9- بازیهای بومی دخترانه و پسرانه (مانند بئش‌داش، قاییش قاپدی و...) 10- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به عاشیق‌ها، آلات موسیقی، دستگاه‌های موسیقی، ماهنی، آواز و... 11- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به صفات خوب، خنثی و بد انسانی (مانند وطن‌دوستی، خیانت، ناموس، نفرت، محبت و...) و تبدیل انسان به گل، گیاه و حیوان و بالعکس بر اثر دارا شدن این صفات 12- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به حکومت‌های تاریخی و افسانه‌ای، نیروها و شیوه‌های جنگی، نگهبانان داخل شهر، قدرت، خان‌ها و بیگ‌ها، رعیت، مالکیت زمین، تصاحب قدرت، ثروت اندوزی صاحبان قدرت، زمین و ثرت، ارتباط با سایر ممالک، کسب و کار و... 13- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های کودکانه برای بیدار کردن، خواباندن، تشویق کردن، ترساندن، لباس پوشاندن... و به هنگام رشد و نمو، زبان باز کردن، راه رفتن کودک و... 14- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به حیوانات و پرندگان اهلی و وحشی، گیاهان، گل‌ها، درختان، آبزیان (مانند بالیق، ناققا و...)، وسایل مربوط به آنها (مانند نعل، پالان، یَهَر، توربا، بارداق و...)، اعضایشان (مانند شاخ، دم، پشم، برگ، ریشه، تنه، بال و...)، محل نگهداریشان 15- اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های مربوط به موجودات خیالی... 16- آداب و رسوم اجتماعی، مناسبتی و فصلی (مانند تولد، ازدواج، مرگ، نوروز، قربان، بهار، تابستان، پاییز، زمستان و...)، و اشعار، قصه‌ها و افسانه‌های تمثیلی، پرورشی و...، و آلقیش‌لار، قارقیش‌لار، سیناق‌لار، تاپماجالار، گولمه‌جه‌لر و... شرایط: 1-آثار ارسالی باید در محیط word، با قلمb zar و اندازه 13، تایپ و ارسال شود. 2-زبان آثار: ترکی و فارسی. 3- تعداد اثر: محدودیتی ندارد. 4- آثار ارسالی برگشت داده نخواهد شد و جشنواره در بهره برداری از آنها به صورت مجموعه و کتاب آزاد است. مشخصات فردی و سکونتی شرکت‌کنندگان: نام، نام خانوادگی، نام پدر، تخلص هنری، تاریخ و محل تولد، فقط نام استان، شهر و روستای محل سکونت، شماره تلفن همراه؛ نشانی سایت، وبلاگ و ایمیل. نحوه ارسال: شرکت کنندگان محترم آثار خود را فقط به ایمیل {ss.donyavi@gmail.com} ارسال فرمایند، در ضمن شماره‌های 09358017967-09148637090 خطوط ارتباطی بین جشنواره و علاقمندان خواهد بود. زمان بندی: تاریخ شروع ارسال اثر: 7/5/1393 تاریخ آخرین مهلت ارسال اثر: 4/7/1393 تاریخ اعلام نتایج: 30/7/1393 نکات مهم: 1- اخبار رسمی جشنواره غیر‌دولتی «آنامین یایلیغی» از طریق وبلاگ انتشارات یایلیق ارائه می‌شود. 2- به کسانی که این جشنواره را به صورت منطقی و علمی و بدون اهانت به ادیان و مذاهب، اقوام،اشخاص حقیقی و حقوقی؛ نقد فرمایند، لوح تقدیر اعطا خواهد شد. 3- اسامی شرکت‌کنندگان در وبلاگ انتشارات یایلیق درج خواهد شد و عدم درج، به منزله نرسیدن اثر به جشنواره است. 4- نشانی وبلاگ‌ها و سایت‌هایی که فراخوان جشنواره را انتشار نمایند، در وبلاگ انتشارات یایلیق در پست مطلب جداگانه‌ای قرار داده خواهد شد.

"آلما ادبیات حالقاسی" طرفیندن یایینلایان کتابلارا باخیش

 

      حورمتلی اوخوجولار،بیلدیگینیزه گوره جومه آخشامی ۱۶/۸/۱۳۹۲-جی گونش ایلی "ماراغا" شهرینده "ماراغا ادبیات حالقاسی(آلما)"- نین امکداشلیغیلا یئدی عنوان شعر توپلوسو بیرلیکده یایینلاندی؛هابئله بیر اوزل مراسم ده ؛بو کتابلاردان اورتوک گوتورولدو(رونمایی اولوندو).

بو مراسیم اوچون ماراغا شهریندن و باشقا بولگه لریمیز اوزللیکله:تهران، تبریز،شهریار،کرج،مغان،بیناب و آیری شهرلردن شاعیر،یازار و ادبیات تنقیدچی لری دعوت اولونموشدو.

 حورمتلی اوستادیم دکتور حسین محمدخانی(گونئیلی) ایله بیرلیکده بو تورن ده اشتراک ائتدیک.دئمه لی شاعیرلریمیز "شیدا - نونهال(خزر)" - ین "هرنه دن یازیرام؛سندن دانیشیر" شعر مجموعه سی،شاعیر "رضا وعیدی(آرتان) - نین "آغریلیق" باشلیقلی شعر توپلوسو،"رضا محمدی(رها)" - نین "کروان کئچر" عنوانلی شعر توپلوسو،"رقیه وعیدی(گونش)" خانیمین "آلمادان بیر دیش" باشلیقلی شعر مجموعه سی و هابئله "رشید حسین نژاد(ائیواز)" - ین "هورمجک " عنوان دا شعر کتابلاریندان بو تورن ده اورتوک گوتورولدو.

اونجه دن آد چکدیگیم بو بئش عنوان شعر کتابلاری حاقدا آچیقلاما یازمیشدیم،کی "رصد" گونده لیگینین اوزل سایی سی عنوانین دا باشقا یازیلان آچیقلامالارلا بیر یئرده یایینلاندی.

بو اثرلری یاییلان شاعیرلریمیزه تبریک دئیرک،اونلارین سونرا کی اثرلرینین یولونو گوزله ییریک.ماراغا و تبریز سفرلری اساسیندا نئچه مقاله حاضیرلامیشام؛گلن قونولاردا یایاجاغام اینشاالله.

بو قونودا ایللر بویو بوندان اونجه تانیش اولدوغوم،و شعرلرینی قارشیلادیغیم،شیدا - نونهال(خزر) - ین "هر نه دن یازیرام؛سندن دانیشیر " کتابی اوزره آچیقلامانی تقدیم ائدیرم.

                                                           درین سایقی لارلا

                                                       عسگر علیائی کلیان(یاشیل)

                                                 ۱۳۹۲/۸/۲۰ - جی گونش ایلی- کرج

 

 

 

"هر نه دن یازیرام،سن دن دانیشیر" کتابی حاقدا آچیقلاما 

یازان:مهندس عسگر علیائی کلیان(یاشیل)

کرج شهری ۱۹/۸/۱۳۹۲- جی گونش ایلی   

ماراغا شهری و اونا عایید اولان اسکی تاریخ،او،شهری آذربایجانیمیزدا اوزل و اوستون بیر شهر تانیتمیش دیر.کئچمیش لردن اونا باغلی اولان"رکن الدین اوحدی مراغه ای"،"بولود قاراچورلو(سهند)"،"ذاکر کریمی"،میرزا حسین کریمی"،"حیدر عباسی(باریشماز)"،"عباسقلی اکبری(فقیر)" ،"رضا پاشازاده"،"رضا نویدی آذر(پیمان)" و چوخلو آدلیم و تانینمیش عالیم  وشاعیرلری آد چکمک اولار.

شیدا- نونهال(خزر) تخلوصو ایله تانینان شاعیریمیز،۱۳۵۶- جی گونش ایلی نین ایلک گونلرینده،ماراغا شهرینده دنیایا گوز آچدی.او،تحصیلینی اوز شهرینده بویا-باشا وورموش،ایندی اوز شهرینده حقوق فاکولته سینین کارشناس لاریندان ساییلیر.او،ایللر دیر ،مطبوعات ساحه سینده و هابئله مجازی دنیادا، ادبیات(اوزللیکله آذربایجان ادبیاتی) ایله  ماراقلانمیش و تورکی دیلینده چئشیدلی شعرلر و بعضا تنقیدی،تحلیلی مقاله لر یازمیش دیر.

دئدیگیم کیمی اونون بیر چئشیدلی و گوزل شعر توپلوسو "هر نه دن یازیرام؛سن دن دانیشیر" آدیلا ماراغا شهرینده نئچه ایل بوندان اونجه یارنان "ماراغا ادبیات حالقاسی(آلما)" –نین امکداشلیغی ایله ایشیق اوزو گورور.شیدا- نونهال(خزر) خانیم دا،باشقا شاعیرلریمیز کیمی اوزونه عایید اولان اوزل یئنی لیکلرله،ادبیاتیمیزین چئشیدلی قونولاریندا طبعینی سیناماقدا دیر.او،بوتون گونئی آذریجان شاعیرلرینه و محتشم خالقینا تانینمیش بیر شاعیر دیر.اونون شعرلری یاریش لاردا بعضا اوزونه اودول قازانمیش دیر.

شاعیرین خیال دونیاسی داها دا گوجلو دور.او،چوخلو قوشقولاریندا خیال یئلکنینی مینرکن،خیالی عالملری سئحر ائدیر.اونون شعرلری لیریک،سئوگی،وطن،انتظار،وصال،فراق ایله هیجران و باشقا موضوعلاردان عبارت دیر.دئمه لی او،بوتون بیر دوزگون وطن عاشیقی کیمی هر نه یی کووره ک کونلو ایله دویور.

او؛ هیجرانی دا قیناییر و اوندان گیلئیلی اولدوغونو بیر لیریک غزلینده بئله دیله گتیریر:

"فراقین قدیمی ایدی،ساغالماز کونلومون دردی

وصالیندان اوزاقلاندیم،سنه آرتیق ماراقلاندیم."

و یا هیجرانی آرادان قالدیرماق اوچون بئله یازیر:

"سوپورور یوللارینی هر گئجه یاتماز خیالیم

یاردیم اول،هیجرانی بیچ،الده اوراق؛آغرین آلیم"

و هابئله انتظار ساحه سینده عرفان لا دولو شعرینده بیر دوزگون و یول گوزله ین شیعه کیمی؛ امام زمان(عج)- ین فرجی اوچون بئله سویله ییر:

"قارانلیق یوکسه لیب گویلره سنسیز

هاچان گله جک سن؟دوغولا سحر

هر جمعه اومودا دالیر ائل – اوبا

دیرچله عدالت،بوغولا کدر"

و  بیر یئرده  ده بئله قمله آلیر:

"هر جمعه نغمه میز قهره دوندو

آناملا- آتامین قنوتلاریندا

گون باتدی،یئر اوزو کدره دوندو

باخیشلار آسیلدی بولوتلاریندا"

(خزر)- ین شعرلرینده اولان سئوگی و محبت،ایناملا دولو ایستک داها دا گوجلو دور.بو سئوگی و ایسته یی چوخلو شعرلرینده گورمک اولور:

"من سنه گووندیم؛سن بنووشه نه

بیلیرسن،عزیز دیر؛سئون،سئونه"

و باشقا بیر یئرده یئنه ده اونون انتظار و حسرتله دولو شعرلرینی دویماق ممکن دیر:

"بیلیرم دونیانی من دولانسامدا

گوزلریم هریاندا سنی گزه جک!"

یئنه اوز سئوگی سینی حسرتلرده آختاریر!دونه – دونه اونون بویونا اوخشاییر،اوره یی سئحر ائدن قوشقولار قوشور!:

"سیغینماز بنووشه م،چوله – چمنه!

هارداسان دایاغیم،دایانام؛یئنه!

ایللردی ایچیمده سوروشورام هئی ...

ابدی حسرتیم نه اولدو سنه؟!"

او،چتینلیکلره چاتان یئرده،هئچ زامان بیریندن گیلئیلی اولماییر و بئله دئییر:

" سوس (خزر)- یم قوی سوووشسون بو قادا

نه ائلی وار نه آدی وار آرادا"

شاعیریمیزین وطنه اولدوغو سئوگی سی،اوجسوز- بوجاغسیز دیر.او،چوخلو شعرلرینده نیسگیللی وطن حاقدا اولمز اثرلر  یارادیر.بیر شعرده بوتون وارلیغینی وطنی بیلیر!و نه گوزل یازیر:

"دیریم وارسا،قبول ائت سیغینیم قوینونا یار،

سن کیمی بیر وطن اولماز بو وطنسیزدن اوتور"

و بیر یئرده یئنه آنا تورپاغینین عصمتلی و مقدس اولدوغونو داغلارا خطابا بئله قلمه آلیر:

"سسله نرم داغلار،داغلار آداغلار

قوچاقلاردان سوز آچارام ائل آغلار

کوکسوم یانار،داغلار یارامی باغلار

قوربان اولوم عصمتلی تورپاقلار!"

دئمه لی (خزر) شاعیریمیزین شعرینده شیفاهی خالق ادبیاتیمیز اوزره دیرلی شعرلره توش گلیریک.او،ائلینی،دیلینی و کولتورونی آرتیق بیر محبتله سئویر.ساز حاقدا بئله سویله ییر:

"سن منیم سوزوم سن،نغمه م؛آوازیم

ائلیمسن،دیلیم سن،گرایلی سازیم"

و یا بیر سربست شعرینده بئله ایز قویور:

"اوزاق دان روح کویرلدیرن اوزان سسی

"دیلغمی"،"یانیق کرمی"،

یالنیز آغیر هاوادان

یاخینلاشیرام سنه... "

 

شاعیر بیر ایستکلی و قایغی گوتورن آنا کیمی،آنا محبتینی ده، شعر دیلینده بالاجا قیزی اولان "صدف" – ه بیر دویغولو شعرینده بئله گوستریر:

"گله جه یین اوغور اولسون،آنان وئریر خیر دعا

سئوینجیدن گولور آتان،قوروب اوجاق ایستی یووا

هله ده بیر تر بنووشه م "صدف" – بالام،کوکلای بالام

آی خیردا بوی فیدان بوتام؛گله جک ده پولاد قالام"

او،بو شعرده بوتون ائولادلاریمیزا اوزللیکله صدف قیزیمیزا آیدین بیر گله جک آرزولاییر . صدفین و هابئله اونون کیمی بالالاریمیزین گله جه یینی آلینماز بیر پولاد قالایا بنزه دیر.منجه تکجه بو شعرده اولان گوزللیکلر و اوندا گلن اویود،تمثیل لر شاعیرین رئال و حقیقت دالینجا دولانان دونیاسینی بیزه گوسته ریر.و هابئله بیر لیریک غزلینده بئله قلمه آلیر:

"کوچه نیزدن اوتورم یار،یئنه منسیزدن اوتور

آما بیر قوشدا گلیب،اوتمه دی،سنسیزدن اوتور"

دئمه لی او شعرینده "خزر" دنیزی " ایله  "آراز"  چایی نی دا خالقیمیزین دایاغی و هده له نمه ین بیر تاریخی بیلیر:

"(خزر) نیشانلی "آراز" – ا باغلی یام."

او،"قارتال"- لاری اوجالاردا اوزگور اوچماغی اوچون سئویر و "قارغا" – لاردان اوزاق گزیر!بئله قوشقو قوشور:

"بیلیرسن ندندیر سئویرم سنی؟!

درینلیک بوغولوب؛گورنده سنین

قایالار اونونده سجده یه دوشور

قارتالیم ذیروه دیر سنین مسکنین"

 

وصالا یول آچماق اوچون دونه – دونه ترلان طبعی جوشا گلیر ،بیر ده بئله یازیر:

"بولاق گوزلرینده ،بویلودور سنه

وارلیغین سئل کیمی کونلومو ییخیر

باخیرام یولونا،یولوندا ایز یوخ ...

قوجامان کوچه لر سنسیز داریخیر!"

اونون اوره یی اوزو دئمیشکن خزر دنیزی کیمی دورو،گئنیش و بیر شاعیر اوره یی کیمی هیچ کیمسه نین مشقتلره توش گلمه سینی ایستمه ین،بیر اوره ک دیر.نییه کی اوزو بئله یازیر و بو شعرین بیر میصراع سینی دیرلی کتابینا آد سئچیر :

" (خزره) چئوریلر اوره ییم هردن

سئومه رم باشیندا نه دومان،نه چن

من سنی اونودا بیلمیرم ندن؟!

قوینونا کورپه تک قولوم ساریشیر

هر نه دن یازیرام؛سندن دانیشیر."

 

نهایت ده رمانتیک وخیالی بیر قوشقوسو ایله بو قیسا آچیقلامایا سون قویوروق:

" دویغومو داراییر خایالین سنین

تئلینده دولاشان شانه لر کیمی."

دئمه لی شیدا – نونهال(خزر)- ین شعرلرینده اولان یئنی لیکلر و آرتیق گوزللیکلر اینسانی فیکره دالدیریر.اونون بو اوتوز عنوانلی شعر توپلوسوندا گلن شعرلر؛ادبیات پوئزیامیزین چئشیدلی نمونه لرینی احتوا ائدیر.اوره کدن سئودیگیم و اثرلرینی دونه –دونه اوخودوغوم،(خزر) شاعیریمیزه درین ناییلیتلر و آرتیق باجاریلار و سئویملی اوخوجولارینا آیدین گونلر دیله ییرم.

قایناق:رصد گوندلیگینین اوزل سایی سی