1 . صحنه : زندان ؛ کاخ پدر مودووآ .
مودووآ زندانیست .
مودووآ : عاشقم شدی ؟
جرزن : باید بشم ؟
مودووآ : هر کی دیده شده .
جرزن : با این حساب دل من کارش چندان تعریفی نداره .
مودووآ : زل زدنت بد نیست ها .
جرزن : متحیرم .
مودووآ : از چی ؟
جرزن : زیبا و قشنگی .
مودووآ : مطمئنی عاشقم نشدی ؟
جرزن : سخته ...
مودووآ : عاشق من شدن ؟
جرزن : مقاومت .
مودووآ : پس برا چی زور می زنی ؟
جرزن : شنیدم خیلیا آخرین نفسشون وقتی بوده که تو از خود بیخودشون کردی .
مودووآ : فکر نکنم اینقدرها ساده لوح باشی ...
جرزن : منابع موثق بودن ........................................................
مودووآ : من ازت خوشم اومده ها .................................................................
جرزن : عاشقم شدی ؟
مودووآ : زیبا و قشنگی .
جرزن : تازه مساوی شدیم که ...
مودووآ : کار دل من عالیه ................................
جرزن : دفنش کن ، من اهلش نیستم .
مودووآ : عاشقی !؟
جرزن : ریسک .
مودووآ : پس جونت رو دوست داری . خب حق داری . بازش کن .
جرزن : چکار کنم ؟!
مودووآ : بازش کن ...
جرزن : ...
مودووآ : این .
جرزن : منظورت احیانا زنجیر نیست که ...
مودووآ : اتفاقا چرا .
جرزن : نه !!!
مودووآ : برای چی نه !؟ بازش کن .
جرزن : به من گفتن بیام نگات کنم ...
مودووآ : که عاشقم بشی ؟
جرزن : لحنشون این رو نمی رسوند .
مودووآ : کردی ؟!
جرزن : نگاه دیگه نه ؟
مودووآ : ناز نازیه دست و پا چلفتی .
جرزن : شاه اینجا ، باباته نه ؟ گفت نگات کنم عبرت بگیرم .
مودووآ : همیشه وقت برا این کارا هست . بازش کن . 1
جرزن : دست از پا خطا کنم مثل تو ...
مودووآ : نمی کنن ، زندانی . تو هم نمی کنی ، خطا .
جرزن : اگه ببینن که ...
مودووآ : بگم قصد داشتی بهم دست درازی کنی باز هم می گیرنت ...
جرزن : من همچین قصدی ...
مودووآ : نداشتی ؟
جرزن : داشتم !؟!
مودووآ : اونا حرفای من رو باور می کنن .
جرزن : اگه کسی بهت باور داشت وضعت این نبود .
مودووآ : ربطی به هم ندارن ...
جرزن : خیلی هم ...
مودووآ : می خوای بدونی چرا اینجام ؟
جرزن : خب اونوقت بهتر عبرت می گیرم .
مودووآ : باشه . حالا جلوتر بیا . نترس ، لولو نیستم . باریکلا . جلوتر ، بازم جلوتر . چشمات رو ببند ، ببند پسر خوب ، خوبه . بیا جلوتر .
جرزن : خوبه .
مودووآ : بازش کن ، چشمات رو .
جرزن : حلقه ی گل !!!
مودووآ : قشنگه ؟
جرزن : خیلی .
مودووآ : بندازم گردنت .
جرزن : اونوقت من چکار کنم ؟
مودووآ : یه بازیه .
جرزن : وای چقدر حلقه گل اینجاهاست .
مودووآ : تو هم بنداز گردن من .
جرزن : وای ، تا خرخره رفتیم تو گل .
مودووآ : خوشت اومد از بازی ؟
جرزن : عالیه .
مودووآ : لذت ببر از بوی گلای دشتمون .
جرزن : چه بویی ...
مودووآ : چشمات رو ببند حالا .
جرزن : باز هم ؟
مودووآ : آره خب .
جرزن : وای !!!
مودووآ : داد نزن .
جرزن : چی شد یهو ؟
مودووآ : ببین خب .
جرزن : وای ، تا گلو رفتیم توی گل ...
مودووآ : گهی زین به پشت و گهی ...
جرزن : دستم رو بگیر .
مودووآ : خودت بیا بیرون .
جرزن : دارم فرو می رم ، باتلاقه !؟ 2
مودووآ : تلاش کن .
جرزن : دارم خفه می شم .
مودووآ : سعی کن بیای بالا .
جرزن : نمی تونم ، کمک کن .
مودووآ : این همه راه اومدی خفه شی ؟
جرزن : تو جادوگری ؟!
مودووآ : منم شنیدم این رو ، باور نکن .
جرزن : کمکم کن .
مودووآ : دستت رو بده بهم .
جرزن : داشتم خفه ...
مودووآ : شلوغش نکن ...
جرزن : اگه مرده بودم ...
مودووآ : زنت بی شوهر می شه ؟
جرزن : بازی خوبی نبود .
مودووآ : بازی ؟!!!
جرزن : خودت گفتی .
مودووآ : معنای گفته ها همیشه ثابت نیستن .
جرزن : بدتر . بازیم دادی .
مودووآ : غیرتشون رو بجوش بیارم سرت رو می برن می فرستن مملکتت برا زنت ...
جرزن : سر من به چه درد کوران می خوره ؟
مودووآ : زنته !؟
جرزن : حاکم شهرمون .
مودووآ : دوست داشتی کادوی بهتری بهش بدی ؟
جرزن : چی !!!؟
مودووآ : لو رفتی نه ؟
جرزن : حرفات برام بی معنیه ...
مودووآ : وقتی سرت رو کندن تنت رو از دروازه آویزون می کنن ، بیچاره زنت .
جرزن : آخه تن بدون سر به چه درد شهر تو ...
مودووآ : پرنده های قاف آس عاشق جگرن . نشنیدی جگر پیریم آتای آتش دزد به دستور زئوس غذای هر روزه عقاب بود ؟
جرزن : بترسم ؟!
مودووآ : بازش کن .
جرزن : تو آزاد بشی من به جرم باز کردن زنجیر گرفتار همون زنجیرم ، نفعش برای من چیه ؟
مودووآ : اسب زرین ...
جرزن : ...
مودووآ : ترسیدی ؟
جرزن : هان ! ؟ نه اصلا .
مودووآ : کاملا مشخصه .
جرزن : گفتی اسب چی ؟
مودووآ : برا بردن اسب زرین اومدین ؟
جرزن : اسب زرین چیه ؟
مودووآ : تو بدترین دروغگویی هستی که من تا امروز دیدم .
جرزن : تو دیوونه ای ، باید برم . 3
مودووآ : دلت برای زنت تنگ شده ؟
جرزن : من زن ندارم .
مودووآ : من نخوام هیشکی دستش به اون نمی رسه ، هیشکی ، هیچوقت ......................................................
جرزن : کسی چیزی گفته ؟
مودووآ : بین ملاقات کننده های من تو اولین نفر از سرزمینهای اونور آبی .
جرزن : حدسم درست بود ؟
مودووآ : ...
جرزن : تو یه جادوگری ؟
مودووآ : بیا بازش کن .
جرزن : اگه هستی خودت بازش کن ، نیستی ؟!
مودووآ : این حرفا برا شهر تو اسب زرین نمی شه .
جرزن : معامله ست ؟
مودووآ : یه جورایی .
جرزن : اسمت چی بود ؟
مودووآ : مودووآ .
جرزن : تو دختر دشمن منی مودووآ .
مودووآ : وقتی عاشقم نیستی بهتره دوستم باشی ..................................................
جرزن : گیر بیفتیم ؟!!!
مودووآ : توی این ماجرا کاره ای نبودی .
جرزن : باورش برای همه سخته ، بخصوص صاحب اسب .
مودووآ : نه وقتی مودووآ به زبونش بیاره . راستی این یادت بمونه خدایان اسب رو برای من فرستادن .
جرزن : هدیه ش می دی به من ؟!
مودووآ : گرد و غبار اسبها آسمون که رفت ما با همیم .
جرزن : قصدت چیه ؟
مودووآ : خدایان بهم بدهکارن .
جرزن : خدایان ؟!
مودووآ : اسب زرین بلده تا کاخ خدایان پرواز کنه .
جرزن : چی بهت بدهکارن ؟
مودووآ : وقت رو هدی نده ، هیچوقت ....................................................................................
جرزن : چکار باید بکنم .
مودووآ : بازش کن .
2 . صحنه : خانه جرزن .
جرزن : نباید ناراحت باشم ؟
مودووآ : من مقصرم ؟
جرزن : تو باید زبانش را بدونی .
مودووآ : اسب زرین زبان نداره تا ...
جرزن : باور کنم ؟
مودووآ : ببین جرزن اگه اون همونی نیست که تو دنبالش بودی ربطی به من نداره .
جرزن : کوران از من خواسته با این اسب افسانه ای به دیدار خدایان برم اما ...
مودووآ : اما چی ؟ مگه من تضمین کرده بودم اسب زرین تا همسایگی کاخ خدایان پرواز کنه ؟
جرزن : تو دقیقا گفتی این اسب می تونه .
مودووآ : گفتم از زندان پدرم خلاص بشم . 4
جرزن : من اون راههای پر خطر رو نتاختم برم سرزمین تو یه مادیان ساده بیارم .
مودووآ : من هدیه بدی نبودم گیرت افتادم ...
جرزن : دارم جدی حرف ...
مودووآ : آوردن اسب زرین خواسته تو بود نه من .
جرزن : ببین مودووآ ، بابت داد زدنم معذرت می خوام ، نباید سرت ...
مودووآ : مهم نیست ، منم داد زدم . شرمنده .
جرزن : کوران ...
مودووآ : کوران کوران کوران ، ول کن خواسته های کوران رو جرزن من .
جرزن : اون حاکم سرزمین منه .
مودووآ : خودت ، زندگیت ، من ، بچه هات مهم تر از اون و خواسته های اونن . همه چیز تو شده کوران و ...
جرزن : تو حق داری . بقول خودت به خاطر من از سرزمینت ، از خانواده ت ، از داشته هات دست کشیدی اومدی اما این اون زندگی نیست که ...
مودووآ : که تو دنبالش باشی !!! مگه تو از زندگی غیر از اینها چیز دیگه ای هم می خوای ؟
جرزن : آره مودووآ ، آره ، برای من کوران و خواسته هاش مهم تر از زندگی خودمه .
مودووآ : آخه برای چی ؟
جرزن : قابل توضیح نیست .
مودووآ : من توضیح بدم ؟ هان ؟ نه ، واقعا ، تو ، تو تو قصد داری با دختر ترشیده کوران ازدواج کنی ...
جرزن : چی ؟!!!
مودووآ : انتظار نداشتی بدونم ؟
جرزن : این مزخرفات چیه ؟
مودووآ : یادت رفته من خیلی حرفا نگفته حالیمه ؟
جرزن : زده به سرت ؟ برای چی من باید دختر کوران رو ...
مودووآ : با ازدواج شما دو تا بعد از مرگ کوران تو شاه این سرزمین ...
جرزن : تو یه دیوونه ای .
مودووآ : نبودم دنبال تو نمی افتادم بیام اینجا غریب باشم سرم هر بلایی بیاد .
جرزن : بلا ؟!
مودووآ : من از تو دو تا بچه دارم .
جرزن : خودت خواستی نه من .
مودووآ : فکر کردم آخرش مال منی ...
جرزن : این حرفها برای من ...
مودووآ : اسب زرین نمی شه ، نه ؟! حیف این سالهای عمرم .
جرزن : من حال شنیدن حرفای خاله زنکی رو ندارم .
مودووآ : دلت باهام بود می نشستی پای حرفای دلم .
جرزن : تمومش کن .
مودووآ : فقط یه راه داره ...
جرزن : که تمومش کنی ؟
مودووآ : اسب زرین همونی بشه که تو دوست داری .
جرزن : خب .....................
مودووآ : با دختر کوران ازدواج نکنی . قول بده .
جرزن : برات مهمه ؟
مودووآ : خیلی .
جرزن : باشه .
مودووآ : مطمئن شم ؟
جرزن : قول دادم . 5
مودووآ : آماده ای ؟ چیه مگه اسب زرین نباید بهت سواری بده بری دیدن خدایان ؟
جرزن : مطمئنی ؟
مودووآ : من آماده ام ، اسبم آماده ست .
جرزن : چکار کردی تو ؟
مودووآ : خوبه نه ؟
جرزن : تو کجایی ؟
مودووآ : پشت سرت .
جرزن : سوار چی شدی ؟
مودووآ : اسب زرین .
جرزن : این رو که من سوار شدم .
مودووآ : با همیم .
جرزن : این سرعتش خیلی زیاده .
مودووآ : نترس زمینت نمی زنه .
جرزن : چشام دارن سیاهی می رن .
مودووآ : افق رو نگاه کن .
جرزن : نگهش دار .
مودووآ : چرا ؟
جرزن : می گم بهت .
مودووآ : دورت رو کامل کن .
جرزن : سرعتش رو کم کن .
مودووآ : حال داره سواری با اسب زرین .
جرزن : برو پایین .
مودووآ : کاخ خدایان اون بالاهاست .
جرزن : گفتم نگهش دار .
مودووآ : خیلی خب بد اخلاق .
جرزن : عجب اسبیه .
مودووآ : به آوردنش می ارزه ؟
جرزن : بیشتر از خطرش ارزش داره .
مودووآ : بریم تا کاخ خدایان ؟
جرزن : نه .
مودووآ : ترسیدی ؟
جرزن : از چی ؟
مودووآ : از سرعتش ، از بالا رفتنش .
جرزن : نه .
مودووآ : پس بریم .
جرزن : صبر کن ، باید کوران سوارش بشه .
مودووآ : چی ؟
جرزن : تو باهوشی .
مودووآ : آهان ، یادم رفته بود تو همیشه به فرمان کورانی .
جرزن : باید برم دنبالش .
مودووآ : بهونه ی بهتری بلد نبودی ؟ 6
جرزن : بهونه !؟؟؟
مودووآ : دوست داری بری دخترش رو ببینی نه ؟
جرزن : شروع نکن .
مودووآ : بالاخره باهاش عروسی می کنی .
جرزن : گاهی فهمیدنت سخته ، خیلی .
مودووآ : اما فهمیدن تو راحتترین کاراست عزیزم .
جرزن : باید برم .
جرزن خارج می شود .
مودووآ : برو ، بدبخت ، نوکر حلقه به گوش کوران ! خب دختر ، انگار وقتش رسیده . به به به ، ببین کی داره می آد . جرزن تو راهت رو ادامه بده ،
با اینکه کوران داره با پاهای خودش می آد به اینجا . خونه ت بدون تو پذیرای کوران هست جرزن . بیا کوران ، بیا و سواری متفاوتی از
مادیان زرین مو ببین ، اسب زرین رویاهای تو کوران . بیا .
کوران وارد می شود .
کوران : کسی نیست پذیرایی کنه از کوران ؟
مودووآ : بنده نوازی کردین جناب کوران ، بزرگوار .
کوران : جرزن کجاست ؟
مودووآ : گمونم به دیدن شما اومد .
کوران : عجب ! خب ، چه خبر از اسب زرین ؟ آه تا یادم نرفته تشکر کنم از بانویی که اگه لطف بی پایانش شامل حالمون نمی شد اسب زرین هرگز
اینجا نبود .
مودووآ : نام و آوازه ی کوران بزرگوار مرزها را پشت سر گذاشته ، دوست داشتم در رکاب حضرت عالی باشم .
کوران : خب کی چشممون به جمال این هدیه زیبا ...
مودووآ : هر زمان دستور بدین . همین حالا خوبه ؟
کوران : منتظر جرزن نشیم ؟
مودووآ : ستارگان در مدار مناسبی قرار گرفته ن سرورم . زمان دیدار خوبیه .
کوران : شنیده بودم جادو بلدین اما فال بینی و ...
مودووآ : جادوگر نیستم ، با این همه یه کارای کوچکی بلدم .
کوران : جالبه .
مودووآ : اجازه دارم ؟!
کوران : خب ، اگه چاره ای نیست شروع کنین .
مودووآ : لذت ببرین .
کوران : حلقه ی گل !!!
مودووآ : قشنگه ؟
کوران : آره خب .
مودووآ : بندازم گردنتون ؟
کوران : آخه ...
مودووآ : اسب زرین عاشق بوی گلاست .
کوران : وای چقدر حلقه گل .
مودووآ : شما هم بندازین گردن من .
کوران : نه .....................................
مودووآ : از این طرف .
کوران : دشت گل شد اینجا .
مودووآ : خوشتون اومده ؟
کوران : مهمه ؟ 7
مودووآ : لذت ببرین از بوی گلا ، مثل اسب زرین .
کوران : قرار بود ببینمش ...
مودووآ : چشماتون رو ببندین ................................................
کوران : لازمه ؟
مودووآ : دوست دارم دیدار اسب زرین متفاوت از همه زندگیتون باشه .
کوران : جالبه .
مودووآ : ازش خوشتون نیومد ؟
کوران : یه مادیان ؟!
مودووآ : اسمش اسب ...
کوران : اسب زرینه ؟!!!
مودووآ : زیباست نه ؟
کوران : مطمئن هستین ؟!
مودووآ : همه گفتن زیباست .
کوران : در مورد اسب زرین بودنش مطمئنید ؟
مودووآ : شما شک دارین ؟
کوران : این همون اسبیه که سرزمین شما بخاطرش مشهور شده ؟ هدیه ی خدایان در قبال قربانی نشدن انسانها ؟!
مودووآ : بله عالی جناب کوران . خدایان با دزدیدن فرزندان ...
کوران : قصه اش رو همه شنیدن . مساله اصلی الان اصالت اسب زرین هست نه داستانش .
مودووآ : اصالت !!!؟
کوران : فکر کردین منم اندازه ی جرزن ساده ام ؟
مودووآ : مشکلی پیش اومده ؟
کوران : شما باید توضیح بدین .
مودووآ : چی رو ؟
کوران : خودتون خوب متوجه شدین .
مودووآ : قیافه م اینجوری نشون می ده ؟
کوران : اسب زرین مادیان نبوده ..............................................
مودووآ : من از وقتی چشمام رو باز کردم این اسب زرین بوده .
کوران : تا فردا بهتون مهلت می دم شهر من رو ترک کنید .
مودووآ : متوجه نمی شم !!!
کوران : فرزندانتون رو هم با خودتون ببرید .
مودووآ : و شوهرم ؟
کوران : اون شوهر شما نیست .
مودووآ : من به امید سرزمین بهتری اومدم اینجا .
کوران : هست ، نه برای فریبکاران .
مودووآ : اگه بود صداقتم زیر سوال ...
کوران : صداقت ؟!!
مودووآ : من تمام دار و ندارم رو ول کردم اومدم اینجا .
کوران : تا مادیانی رو جای اسب زرین قالب کنین ؟
مودووآ : شما از کجا مطمئنید ؟ بدون نشستن بر پشتش ؟
کوران : خدایان فقط خدایان شما نیستن ...
مودووآ : چه ربطی داره ؟
کوران : اگه اینجوری فکر نمی کردین کارتان به تبعید و بدبختی ... 8
مودووآ : من خوشبختم .
کوران : برید و آماده بشین برای رفتن .
مودووآ : از بس الاغ و قاطر سوار شدین فکر کردین اسب زرین یابوی طویله ست ؟! باید امتحانش کنین .
کوران : عصبانیتتان نباید از الاغ و قاطر سوار شدن ما باشه ، به نظرم چون سوار مادیان بدرد نخورتون نشدم به هم ریختین .
مودووآ : تشخیصش اصالت این اسب کار هر از راه رسیده ای ...
کوران : دهن گندت رو نبندی تموم دندونات رو می ریزم تو شکمت باد کنه حرومزاده هایی مثل خودت پس بده آشغال عوضی .............................
مودووآ : شما با همه ی مردمتون اینجور حرف ...
کوران : تا فردا شهر من رو ترک کنید غریبه .
3 . صحنه : زندان ؛ کاخ کوران .
مودووآ زندانیست .
مودووآ : چی گفتی !!!؟
جرزن : گفتم که .
مودووآ : که داشتم کوران رو اغفال می کردم !؟
جرزن : وای وای وای از دست تو مودووآ .
مودووآ : باور کردی !؟
جرزن : نکنم ؟
مودووآ : آخه چرا !؟
جرزن : قبلا هم دست به این کارا زدی ...
مودووآ : چی ؟!!! کجا ؟ کی ؟
جرزن : در مورد من .
مودووآ : تو !!!؟
جرزن : یادت نیست ؟
مودووآ : من عاشق تو شدم .
جرزن : تو عاشق هیچکس نیستی و نبودی و نشدی ........................................................
مودووآ : نشده باشم هم تاوانش این نیست .
جرزن : تصمیمش با کوران بوده .
مودووآ : پس حق و حقوق مردمی چی می شه ؟!
جرزن : گفته بود شهر رو ترک کن .
مودووآ : من اینجا خونه و زندگی دارم ، بچه هام ، تو ...
جرزن : باید گوش ...
مودووآ : این ظلمه .
جرزن : چون خواسته شهر رو ترک کنی ؟
مودووآ : چون با رفتن من دختر اون راحتتر زن تو می شه . خب من فهمیدم از کجا آب خورده این ...
جرزن : باز شروع نکن .
مودووآ : دروغه ؟!
جرزن : وقتش رو ندارم به این ...
مودووآ : به این حرفای خاله زنکی گوش بدی نه ؟
جرزن : تمومش کن .
مودووآ : تو برای اولین و آخرین بار با خودت صادق باش و تمومش کن .
جرزن : چی رو ؟
مودووآ : حاشیه نرو . خسته م .
جرزن : این که من بخاطر آینده بچه هام ، و ، خب حالا خودم ، بخوام دختر حاکم شهر رو به زنی قبول کنم بده ؟ 9
مودووآ : من از همه ی کس و کارم ، از همه ی گذشته م ، از خودم گذشتم اومدم این شهر .
جرزن : خودت خواستی ، کسی مجبورت نکرده بود .
مودووآ : باور کنم این جواب همه ی خوبیهای منه ؟
جرزن : بذار یه چیزی ازت بپرسم ، تو دوست نداری بچه هات آینده درخشانی داشته باشن ؟
مودووآ : به قیمت نابود شدن خودم ؟
جرزن : اینقدر خودخواه نباش مودووآ .
مودووآ : خودت رو بذار جای من ...
جرزن : تو هر جا بری موفق و خوشبختی ، اونا ...
مودووآ : خوشبختی من با شماهاست ، با بچه هامه .
جرزن : دیگه نیست . برو ، از کوران خواهش می کنم ولت کنه بری . برو . بذار خوشبختی بیاد سراغ بچه ها .
مودووآ : حرف آخرته ؟
جرزن : آره .
مودووآ : چیزی ازت بپرسم ؟
جرزن : بپرس .
مودووآ : حتمیه ؟
جرزن : چی ؟
مودووآ : دختر کوران .
جرزن : آره .
مودووآ : لعنت به تو ، لعنت به تو ، لعنت به تو .
جرزن : گریه نکن .
مودووآ : باشه .
جرزن : آماده شو .
مودووآ : چیزی ازت بخوام نه نمی گی ؟
جرزن : در مورد موندنت باشه من ...
مودووآ : باید برم . مهم نیست .
جرزن : باور کنم ؟
مودووآ : آره .
جرزن : چرا ؟
مودووآ : چی ؟
جرزن : رفتنت .
مودووآ : شاید یه روز گفتم . حالا بگم چی ازت می خوام ؟
جرزن : بگو .
مودووآ : قراره یه مدت با هم برین جزیره خوشگذرانی ؟
جرزن : ...
مودووآ : فهمیدنش سخت نبود .
جرزن : برای تو خب آره .
مودووآ : در مورد قایق رو من حساب کن .
جرزن : چی !!!؟
مودووآ : تا یه زن نباشی فهمش ممکن نیست برات .
جرزن : تو داری هدیه ...
مودووآ : آره .
جرزن : هیچکس از هدیه بدش نمی آد .
مودووآ : بگو آزادم کنن . روز قبل از عروسی از شهر خارج می شم . 10
جرزن : شکی تو عاقل بودنت نداشتم .
مودووآ : اسب زرین خیلی وقته بهم سواری نداده .
جرزن : قول می دم اینجا باهاش خوب تا کنیم .
مودووآ : اما من باید ببرمش .
جرزن : کوران اجازه نمی ده .
مودووآ : به اون چه ربطی داره ؟
جرزن : اسب زرین حالا مال این شهره .
مودووآ : یه مادیان ؟
جرزن : خودت هم خنده ت گرفته .
مودووآ : چرا ؟
جرزن : تو زرنگ تر از این حرفایی .
مودووآ : پس فهمیدین خودشه .
جرزن : کوران مطمئن بود خودشه .
مودووآ : چرا دروغ گفت ؟
جرزن : بخاطر شهر و مردم لازمش داشتیم .
مودووآ : فقط یه چیزی رو نگفته بودم . دوست نداشتم تو تصمیمهایی که با کوران قرار بود بگیرین دخالتش بدین .
جرزن : و اون چی بود ؟
مودووآ : درسته اسب زرین دشمنان شهری که توش زندگی می کنه رو تشخیص می ده اما وقتی کنار من نباشه اسب زرین نیست .
جرزن : یعنی چی ؟
مودووآ : وقتی من زندان پدرم بودم برای تشخیص دشمن بودن شماها اونا نتونستن ازش استفاده کنن . فکر نکردین چرا ؟
جرزن : یعنی تو نباشی ...
مودووآ : اون با من کامله .
جرزن : حیله تازه است ؟
مودووآ : واقعیت محض .
جرزن : کوران بشنوه تصمیمش عوض می شه .
مودووآ : اما من نه ....................................................................
جرزن : کوران باید از اسب استفاده کنه ...
مودووآ : چه من بمونم چه نمونم شدنی نیست .
جرزن : بمونی همه مون تو دردسر می افتیم ، بچه ها ، تو ، من .
مودووآ : من تصمیم دارم برم .
جرزن : راه چاره ؟
مودووآ : اسب زرین رو بدزد بده بهم تا برم و برنگردم .
جرزن : به کوران چی بگم ؟
مودووآ : من جادوگرم . مگه نه ؟
جرزن : بفهمه فراریت دادم ...
مودووآ : کشتن شوهر دخترش بدنامی بدیه براش .
جرزن : کی ؟
مودووآ : هر چه زودتر بهتر .
جرزن : باشه .
مودووآ : چرا قبول کردی ؟
جرزن : بخاطر شناخت ذاتت .
مودووآ : اینقدر ازم بیزاری .
جرزن : بمونی همه جا رو به آتش می کشی . 11
مودووآ : درسته .
جرزن : تو چرا قبول کردی بری ؟
مودووآ : کوران دوست داشت اسب زرین مال دخترش و بچه های دخترش بشه ، اون با حذف من تصمیم اشتباهی گرفت .
جرزن : شاید .
مودووآ : تا دامادش نشدی جانت در خطره . برو کار رو تموم کن .
جرزن : تو فکر خودت باش .
مودووآ : کی کنارمه ؟
جرزن : برای اتفاقات زندگیت همیشه آماده باش .
جرزن خارج می شود .
مودووآ : ( با خودش ) قایق سواری خوش بگذره جرزن .
4 . صحنه : قایق .
جرزن کنار جسد دختر کوران داخل قایق نشسته است .
مودووآ سوار بر اسب زرین به همراه جسد کودکانش .
جرزن : لعنت به تو .
مودووآ : چه حسی با دیدن جسد بچه هات بهت دست داد ؟
جرزن : فقط کوران برنده شد .
مودووآ : دختر کوران هم مرده .
جرزن : با این همه اون حاکم خواهد موند و باز هم تصمیم خواهد گرفت .
مودووآ : شاید .
جرزن : حتم دارم .
مودووآ : شهر رو ببین .
جرزن : آتش گرفته !!! وای وای وای .
مودووآ : من دختر خورشیدم . این رو باید کوران می فهمید ، تو هم .
جرزن : تو برای این اومده بودی ؟
مودووآ : فقط خدایان هستند که از همه چیز مطمئنن .
جرزن : اونا بچه های تو هم بودن .
مودووآ : خاطره های روی خاک گاهی عذاب دهنده ن . وقتی تو خورشید چشم باز کردن زندگی بهشون لبخند شادی تحویل می ده .
پایان .
93.08.25
آس اولدوز . آس اربایجان . ایری آنا .
12